شعر

چشم‌های بادامی‌اش تلخ زهر مارند

یک نفر نیست یک لیوان آب دست من بدهد

پشت این دیوار زندگی‌ام را تقلید می‌کند

پسربچه‌ای که سال‌هاست توی جیوه قایم شده

و برخلاف من شقیقه‌هایش مال سفید شدن نیست

و برخلاف من دردش به دست چپ نمی‌زند

سیب گلویم را کرم خورده

یک نفر نیست یک لیوان آب دست من بدهد؟

با کله توی آینه می‌ِروم

پسربچه تکثیر می‌شود

همه جا جلبک بسته

و کرم‌ گلوی من تکثیر می‌شود

و دختر روی تکه‌های آینه برای جبار سینگ می‌رقصد

شتاب کن ناصری

کفش‌های پاره پوره‌ام را نبین

پایش برسد خواهم دوید

«واخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی»

یار مرا غار مرا…

Hey you! Out there beyond the wall

یک نفر نیست یک لیوان آب دست من بدهد؟

هی پسر!

یه نخ سیگار داری بهم بدی؟

One thought on “شعر

  1. فرم جالبی داره این شعر… رفت و برگشت‌هاش رو دوست داشتم
    ارجاع پینک فلوید هم به‌جا و دوست‌داشتنی بود.

Comments are closed.