بهار پابرهنه

 

هفت

تو دور شده‌ای

من دورتر

دور افتاده‌ایم برای گلریزان

در بهاری که گل از گلش وا نمی‌شود

شش

سیگارش را با ته سیگار قبلی روشن کرد و ‌گفت: «بهار که می‌شود دچار افسردگی فصلی می‌شوم.» گفتم اگر عشق در کار نباشد همه‌ی فصل‌ها بوی پوسیدگی می‌دهند.

آن را که یار نیست غم انتظار نیست

در سینه‌ی کویر هوای بهار نیست

پنج

خوش به حال آن‌ها که آرزوها و دل‌خوشی‌های کوچک دارند. همیشه کاسه‌شان پر است.

چهار

خبر تولید فیلم کوتاهم اگر اصغر اسکار بگیرد را مهم‌ترین خبرگزاری‌ها و چند روزنامه سینمایی و غیرسینمایی و سایت‌های پرشماری منتشر کردند. الان فیلم در مرحله‌ی زیرنویس است و اول خرداد آماده‌ی نمایش خواهد بود. آن زمان پستی در این باره خواهم نوشت و توضیح بیش‌تری از چند و چون کار خواهم داد.

سه

نارنجی‌پوش مهرجویی را در جشنواره ندیده بودم. اخیرا دو بار دیدم و خیلی دوستش داشتم. تردیدی نیست که با شاهکارهای مهرجویی فاصله‌ای بسیار دارد اما بسیار بهتر و دل‌نشین‌تر از بیش‌ِتر فیلم‌های ایرانی است که در این سال‌ها دیده‌ام: بوی گند گرفته این زندگی…

دو

عده‌ی معدودی جویای حال سایتم می‌شوند که چرا دیربه‌دیر به‌روز می‌شود و مثل گذشته نیست. فکر می‌کنم در سه‌چهار سال گذشته مطالب اینترنتی بسیاری نوشته‌ام و آرشیو پرباری از نظر کمی‌به‌جا گذاشته‌ام. (قضاوت درباره‌ی کیفیتش با دیگران است) همان‌ها را می‌شود چند بار خواند. در آن‌ها حقایقی است که پیش‌گوی وضعیت امروز من و شماست و بازگفتنش لطفی ندارد. واقعا حرف تازه‌ای برای گفتن ندارم. به نظرم هنوز اوضاع همان‌ است که بود و چه بسا بدتر.

یک

چند روز پیش شبکه دو تلویزیون یکی از قسمت‌های قصه‌های مجید با نام «ورزش» را نشان می‌داد. نتوانستم رهایش کنم. تا آخر دیدم و نشد جلوی اشکم را بگیرم. هنوز هم همان حس تلخ خوب گذشته را دارد. پابرهنه دویدن با عشق…

4 thoughts on “بهار پابرهنه

  1. وقتی که زندگی من دیگر
    چیزی نبود ، هیچ چیز به جز تیک تیک ساعت دیواری
    دریافتم ، باید . باید . باید.
    دیوانه وار دوست بدارم.
    یک پنجره برای من کافی است….
    ————
    پاسخ: یه وقت یه قراری بذاریم با تو و شاهد. دلم تنگ شده برات و مشتاقم شاهد رو هم ببینم

Comments are closed.