در پایان سال ۱۴۰۱

یک

در سالی که گذشت همه چیز زیر سایه‌ی خیزش بزرگ مردم علیه ستم و ناکارآمدی سیستم حاکم قرار گرفت. وضعیت فجیع اقتصادی هم نتوانسته بود اکثریت مردم را متحد و هم‌دل کند اما بار زور که زیادتر از حد تحمل شد تهوع مزمن سرآخر به استفراغ انجامید. دیگر داستان کثیف کرونای چینی تمام شده بود. وقت دو کلمه حرف حساب بود. درخواست مردم برای آزادی در سبک زندگی یعنی مخالفت با اساس یک ایدئولوژی. چنین خواستی فراتر از هر خواستی برای تغییر است و خوش‌بختانه سرکوب‌شدنی هم نیست. در واپسین ساعات سال هزاروچهارصد و یک، درود و احترام نثار می‌کنم به همه‌ی هم‌میهنان مظلومی‌که خون پاک‌‌شان بر این زمین همیشه‌خاموش ریخت و جان عزیزشان را در راه رهایی از دست دادند. هم‌دردی وهم‌دلی تام با بازماندگان آن‌ها کم‌ترین وظیفه‌ی ما جاماندگان عافیت‌طلب است.

دو

انتشار چهارمین کتابم، رمان تفنگ آلخین هم‌زمان شد با نخستین روزهای جنبش مهسا. این رمان را از سال ۱۳۹۹ آغازیدم و در نیمه‌ی دوم هزاروچهارصد به پایان رسید. در این بازه هم مادرم را از دست دادم و هم پدرم را. برای خودم جای شگفتی است که در بحبوبحه‌ی این مصایب چه گونه رمانی شوخ و شنگ و سرحال و معمایی نوشتم. اما عجیب‌تر این است که نفی مردسالاری، نقد مرد طبقه متوسط ایرانی و دعوت به بازشناسی زنان، زیرمتن و بلکه جان‌مایه‌ی این رمان است. این اشارت ازهمان تقدیم‌نامه‌ی کتاب تا آخرین صفحه‌اش جاری است. جنبش عظیم زن، زندگی، آزادی دنباله‌ی طبیعی فضایی است که در متن کتاب آشکاره است. دعوت‌تان می‌کنم به خواندنش: ساده‌ترین راه، مطالعه‌ی آنلاین از سایت طاقچه است. برای خرید نسخه کاغذی کتاب هم می‌توانید به این آدرس به من ای‌میل بزنید:snowmag@yahoo.com

سه

در سال آتی مجموعه شعری منتشر خواهم کرد. و اگر بشود کتابی نیمچه‌فلسفی درباره‌ی مرگ.

چهار

آرزویم این است که سرزمین عزیزم، ایران، هرچه زودتر روی آزادی و خوش‌بختی ببیند. همه زیادی خسته‌ایم.   

تفنگ آلخین ؛ رمان رضا کاظمی

تازه‌ترین رمانم با عنوان تفنگ آلخین Alekhine’s Gun منتشر شد. رمانی دویست‌ و بیست و چهار صفحه‌ای با بهای صد هزار تومان.
تفنگ آلخین یک رمان معمایی است با مضمونی روان‌شناختی و طنزی سیاه. روایت اول‌شخص از یک راوی خیلی خاص ‌و عجیب‌.
آلخین یکی از نخستین قهرمانان رسمی‌شطرنج جهان و بی‌تردید مرموزترین‌شان بود و «تفنگ آلخین» هم عنوان یک تاکتیک مرگبار در شطرنج است که به‌ندرت رخ می‌دهد. برای لذت بردن از این رمان نیازی به دانستن شطرنج ندارید. کافی است داستان‌های معمایی پر از تعلیق و ییچش و بازیگوشی را دوست داشته باشید تا حسابی لذت ببرید.
تفنگ آلخین به لحاظ بازیگوشی بسی فراتر از کتاب قبلی‌ام «کاپوزی» است اما به اندازه‌ی آن سیاه و تلخ نیست. لاقیدی سرخوشانه‌ای دارد که وام‌دار فیلم‌های نوآر و کارآگاه‌های کلبی‌مسلک‌شان است. به یک معنا، تفنگ آلخین دقیقا یک رمان ایرانی با کارآگاه خصوصی است؛ چیزی که در واقعیت اجتماعی ایران، وجود خارجی ندارد.‌
از تلاش و زمان زیادی که برای نوشتن این رمان صرف کرده‌ام حمایت کنید و بخرید و بخوانیدش تا رغبت کنم باز هم داستان متفاوت دیگری بنویسم.
چه کسانی از تفنگ آلخین لذت خواهند برد؟
۱- دوستداران داستان‌های‌ معمایی
۲- دوستداران مباحث روان‌شناختی
۳- دوستداران سگ
۴- دوستداران شطرنج
۵- دوستداران کباب
۶- دوستداران چالش‌های زن و شوهری
۷- دوستداران تکنیک‌های روایی
۷- دوستداران ادبیات پسا‌مدرن
۸- دوستداران سینما
۹- دوستداران فرهنگ و هنر
۱۰- دوستداران این حقیر

روی جلد مزین است به عکس دختر زیبایم جکی. ‌جکی یکی از شخصیت‌های اصلی این رمان و تنها شخصیت واقعی آن است. کتاب مشترکا به او و بابی فیشر تقدیم شده است:
برای بابی فیشر که تقریبا همیشه راست گفت
برای جکی براون که همدم همه‌ی لحظه‌های نوشتن این کتاب بود.

برای سفارش کتاب به من در تلگرام پیام بدهید.

@soofiano

یا به این آدرس ایمیل بزنید.‌

snowmag@yahoo.com