ای عزیز دل

 

 

 

خیلی وقته رفتی و تصویر چشمات

 مونده رو دلخوشی دیوار ‌خونه

دست من نیس که غزل پا نمی‌گیره

از تو این شعرای خط خطی می‌مونه

 

توی عکسی که رو دیوار اتاقه

هنوزم مثل همون روزا می‌خندم

برمی‌دارم قاب عکسو از رو دیوار

چشامو به روی خنده‌هات می‌بندم

 

بی‌تو، پرسه توی کوچه‌ها چه تلخه

جای دستات خالیه رو شونه‌ی من

بعد تو تموم کوچه‌های این شهر

واسه هیچ شعری نشد بهونه‌ی من

 

سهم من از همه زندگی همینه

دل سپردن به تو با یه شعر تازه

خط به خط بغضمو تو خودم بریزم

جلوی چشم یه شهر بی اجازه

 

تو نباشی، رد پای شب می‌شینه

روی خط‌ عابر شهر پر از درد

می‌شه بازم برسیم به اول خط

ای عزیز دل، به ذهن خونه برگرد

 

دلم گرفته

 

 

لابه‌لای گریه‌ها دلم گرفته

سر بغض بی‌صدا دلم گرفته

 

هیشکی تنهایی‌مو انگار نمی‌بینه

حتی از دست خدا دلم گرفته

 

آرزوم بود که یکی بیاد سراغم

این روزا که بی‌هوا دلم گرفته

 

ای رفیق شبای مستی و راستی

راستی راستی این شبا دلم گرفته

 

تو که از اهالی مرام و عشقی

از مرام بی‌وفا دلم گرفته

 

واسه شادی پایه بودن که هنر نیس

وقت غصه بی شما دلم گرفته

 

چی می‌بخشن توی کوچه‌ی علی چپ؟

بی‌مرامی‌تا کجا؟ دلم گرفته

 

شبی که دلت هوای عاشقی کرد

یادته گفتی رضا! دلم گرفته؟

 

خیلی‌ خسته‌م، نگو فردا، همین امروز

به سراغ من بیا، دلم گرفته