داستانک: چند تا دوستم داری؟

زن: چند تا دوستم داری؟

مرد: شونصد تا

زن: فقط شونصد تا؟ هفته‌ی پیش هزار و شونصد تا دوستم داشتی.

مرد: آخ آخ. راست می‌گی. یادم نبود. سه هزار تا خوبه؟

زن: خیلی کمه. بی‌معرفـــــــــــــــت!

مرد: خب بذار ببینم… سه هزار میلیارد خوبه؟ می‌دونی چند تا صفر داره؟

زن: حالا شد یه چیزی. آی لاو یو تو.

3 thoughts on “داستانک: چند تا دوستم داری؟

  1. دختر: دیگر دوست‌ات ندارم.
    پسر: راست‌ می‌گویی؟
    دختر: آره..
    پسر: باشه… حرفی نیست. برویم به کارهامان برسیم.
    دختر: راست می‌گویی؟
    پسر: آره.
    دختر: باشه… حرفی نیست. برویم به کارهامان برسیم.

  2. * قبل از عروسی

    زن : منو به مسافرت میبری ؟
    مرد : مرتب .
    زن : منو کتک میزنی ؟
    مرد : نه , چرا باید این کار رو بکنم ؟
    زن : با من مهربونی ؟
    مرد : شک نداشته باش .
    زن : منو تو کارها کمک نمی کنی مگه نه ؟
    مرد : کمک می کنم .
    زن : لطفا به همسایه بغلی مون کمک نکن خیلی زبون درازه .

    * بعد از عروسی
    ( مطلب را از پایین به بالا بخوانید ! )

Comments are closed.