از سفر یکهفتهای شمال برگشتم. جای آنها که عاشق باراناند حسابی خالی بود. هر روز باران بارید و خاطرات خوب این سفر سرشار از رحمت آسمان شد. خدا کند تهران هم باران بیاید. ناسلامتی پاییز است.
مهر هم تمام شد. اما مهر شما را عشق است که همچنان پایدار است. ممنون از کسانی که نبودنم برایشان مهم بود. به قول رضا صادقی: «عاشقتونم».
این چند روز به شکلی خودخواسته از اینترنت دور بودم. در راه برگشت از رادیو شنیدم که قذافی به تاریخ پیوسته. یاد شعر سهراب نازنین افتادم که وقتی خواب بوده چند مرغابی از روی دریا پریدهاند… هرچند این بار و درمورد قذافی جنایتکار، کرکس پریده است. تا باشد از این خبرهای خوب؛ صبح چشم باز کنی و ستمگری دیگر به جهنم رفته باشد. 🙂
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
سلام از ماست قربان.
خدا را شکر.
عجیب نگرانتان شده بودیم.
آقای کاظمی! برادر من٬ خواهش میکنم لطفاً خبری بدهید اگر خواستید موقعی بروید سفری٬ جایی.
————–
پاسخ: سلام. چه سعادتی است شنیدن این همه لطف. پیروز باشید 🙂
دوباره خوش آمدید…
———–
پاسخ: این هم اثبات مدعای من. کی گفته مهر تموم شد و رفت؟
چه حرف ها!!! مگر مهر هم تمام می شود؟!
سلام آقا رضا
بازگشت عارفانه و عاشقانه شما را از سفر سیاحتی و زیارتی شمال تبریک عرض میکنیم.
باشد که این مسافرتها همچنان ادامه دار باشد.(که بتونیم بیشتر ببینیمت)
—————-
پاسخ: سلام. آمین
شاید بتوان فهمید که چرا سهراب گفت:
…
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست؟!
————-
پاسخ: به به. بهجا بود.
بعدِ مدت ها دل ام هوس کرد بیایم سری به روزنوشت ات بزنم، رفیق. کماکان مثل خودت در انتظار و اضطراب برای شنیدن آن خبر مهم و بزرگ هستم. تو را به خدا پاشو بیا فیس بوک، حداقل آن جا تند تند یادداشت ها و نوشته هایت را می خوانیم.
راستی امیدوارم خیلی خیلی به ات خوش گذشته باشد…
یعنی می شه این هفته به ات زنگ بزنم و آن خبر خوش را بدهم؟! (-:
—————
پاسخ: صفای وجودت. خبر آمد خبری در راه است. 🙂
در ضمن این استاتوس ات هم که گوشۀ سایت هست، معرکه ست! بسیار بسیار خوب…
خیلی عالی: «موسی نشست روی جدول/ روبهروی برج/ به پنتهاوس فرعون نگاه کرد/ و نمیدانست/ تا اطلاع ثانوی آسانسور خراب است…»
————
پاسخ: خدا کنه زودتر تعمیراتش تموم شه.
من عاشق شمال از شمال غربیم..یعنی همان گیلان سرزمین سبز….. و خوش به حال شما که حوالی شمال بودید…..پایدار باشید
—————
پاسخ: ممنون از شما و البته استاد هیچکاک. 🙂
سلام آقا رضا… به خوشی همیشه
چه تصادفی.. بنده هم این یک هفته سفر جنوب بودم.. جنوب از جنوب غربی!.. خوشا به حال شما که نعمت باران اینقدر به وفور شامل حالتون می شه… به قول تراویس بیکل، امیدوارم هر چه زودتر باران بباره و این کثافت های تهران رو با خودش بشوره.. یکی واقعا باید این سیفون لعنتی رو بکشه!
————-
پاسخ: سلام شاهد جان. جنوب هم حالوهوای خودش را دارد. اما باران… واقعا نعمتی است.
ببار ای نم نم باران
زمین خشک را تر کن…سرود زندگی سر کن
دلم تنگه…دلم تنگه
سرود زندگی سر کن…دلم تنگه…دلم تنگه
ترانه ای از مرحوم ویگن
————-
پاسخ: درود بر او و شما
باران برای کسی تکراری نمی شود
هر وقت ببارد دوست داشتنی ست
دیدارمون کوتاه اما بسیار به موقع و دلنشین بود. به امید بعدها
———–
پاسخ: سی یو سون.