سلام دوباره
خیلی تندتند این پست را مینویسم که فقط چیزکی نوشته باشم و فاصلهی بین پست قبلی و پست تازه، از این بیشتر نشود.
یک
ممنونم از همین عدهی معدودی که به خبر انتشار کتابم (آن هم به این شکل واقع آبرومند و معتبر) واکنش مثبت نشان دادند. تا بوده همین بوده. اینجور وقتها حتی آن بهظاهر دوستان نزدیک، هم آب میشوند و میروند زیر زمین. عرض کردم که؛ تا بوده همین بوده. پس حرجی بر هیچ کسی نیست. البته هر کنشی، واکنشی دارد و در آینده بر آن هم نباید خردهای گرفت.
دو
بهمن شیرمحمد به مناسبت تولد ایناریتو (اسم کاملش را حالا بیخیال) در تدارک پروندهای است که در آدمبرفیها منتشر خواهد شد. بهوقتش خبررسانی خواهم کرد و امیدوارم لذتش را ببرید.
سه
به یاد ندارم هرگز تماشای بازیهای المپیک را با این کیفیت عالی و دسترسی آسان (بدون کارتی کردن شبکهها و این مسخرهبازیها) تجربه کرده باشم. امسال دوبیاسپورت جور تلویزیون بیمایهی خودمان را کشید، و چند مدال طلای ورزشکاران ایرانی برای لحظات کوتاهی هم که شده شور و شوقی عالی در من و ما برانگیخت. ولی واقعا کی وقتش خواهد شد که جز در رشتههای زورکی (معادل مودبانهتری سراغ ندارم)، جای دیگری هم حرفی برای گفتن داشته باشیم؟ کلی حرف دربارهی المپیک دارم که موکولش میکنم به روزهای آینده.
چهار
امسال چه وضع رقتباری دارد اکران سینماها. ماه رمضان فرصتی بود تا بشود برخلاف شبهای قدغن همیشگی، از این طرح مثلا اذان تا اذان (که در واقع اصلا اینطوری نیست) استفادهای کنیم و نشان اندکی از زندگی در شب ظلمانی و رخوتناک این شهر ببینیم. اما فقدان حتی یک فیلم جدید و مناسب همین فرصت را هم ضایع کرد.
پنج
امیدوارم مجموعه داستان کابوسهای فرامدرن را تهیه بفرمایید و بخوانید. تهیهاش در سراسر کشور بسیار ساده است. کافی است همین آگهی ستون سمت راست سایتم را بهدقت بخوانید. خلاص.
———-
در پناه پروردگار. تا دیدار بعد که امیدوارم گرفتاریهای زندگیام اجازهی بیشتر نوشتن بدهد.
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
منیکی منتظرم «کلاهقرمزی» اکران بشود، بروم ببینم.
شبهای ظلمانی و رخوتناکِ لعنتیِ تمام نشدنی.
رشته های گردن کلفت ها.
شما آن بالا نوشتی که تند تند مینویسم من نمیدانم چرا تند تند خواندمشان، انگار دنبالم میکردن!
————
پاسخ: مراقب باش کابوسها نیفتند دنبالت.
سلم عرض میکنم.
بابت کتاب که خیلی خوشحالم و کارسازی خواهم کرد.
خیلی جالبه که همکار شما آقای مصطفی جلالیفخر هم در همین یکی دو ماه گذشته، کتابی منتشر کردهاند به نام نبض لیلا.
هر دوی شما عزیزان، هم پزشک هستید و هم منتقد سینمایی و …
به هر حال ممنونام
—————
پاسخ: سلام. ممنون از مهر شما.
ایشالا سرت همیشه شلوغ باشه عمو رضا!
واسه سرت خوبه:)
شاد باشی
———–
پاسخ: مرسی شادوماد.
سلام رضا کاظمی عزیز خبر نداشتم مجموعه داستان شما چاپ شده چه خوب تبریک صمیمانه حتماً می گیرم می خونم. به امید دیدار
—————-
پاسخ: سلام. ممنون از لطف و توجهت. امیدوارم بخونی و خوشت بیاد و به دیگران هم پیشنهادش کنی.
شش!
به امید رفع گرفتاری ها…
عمو رضا براوو
احسنت!
واقعا تبریک میگم
کتابتو خوندم
عالی بود
بسی لذت بردم
جایی گریستم و جایی با صدای بلند خندیدم!
خیلی خیلی خوشحالم از این که ما یه همچیم عمو رضایی داریم:)
باز هم تبریک و به امید موفقیت های روز افزون
استحقاقشو داری
———–
پاسخ: خدا را شکر. که کارو دوست داشتی. واقعا خدا رو شکر. ممنون عمو رسول.
رضا جان به خدا خیلی مردی.
زنده باش و زندگی کن که خدا می دونه چه احساسی دارم موقع خوندن تک تک کلماتت…
رفیق حال ما رو بیشتر خراب کن….
چرا اینجا همه حالشون خرابه؟؟!!!!!
اییییییییییش حالم خراب شد … واااااا پوست صورتم خراب شد……. .
اییینه…….