بیتاب
عمری میان مردههای پیادهرو
تاب میخوریم
بیدل
وسط سربازهای خشت
دلدل میکنیم
من خستهام
مثل سنگفرش این خیابان
مثل نگاههایی
که روی هوای این پیادهرو جا ماندهاند
مثل بغضی
که از خطوط قرمز بیرون نمیزند
آخرین بار دیشب بود
که خودم را روی ریل مترو نینداختم
امشب
ترانهای خواهم گفت
که رنگ هیچ چشمیتوی آن نیست
فردا
آخرین کتابم را
به انتشاراتی باد خواهم سپرد
خواهم رفت
خواهم مرد
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز