دوستان و آشنایان و گاه مخاطبان اینترنتی، یک پرسش مشترک درباره بوتاکس دارند: کی اکران خواهد شد؟ راننده آژانس و سوپری محل هم همین را میپرسند. من هم غالبا طفره میروم از توضیح.
اما واقعیت این است که من آگاهانه فیلمیرا نوشته و ساخته ام که به هیچ رو در زمره main stream یا جریان اصلی سینمای کشورمان یا سینمای بدنه ایران نیست. این یک فیلم low budget و از جنس B-Movie است و به واقع در دسته بندی indie films یا سینمای مستقل قرار میگیرد. نه سوپراستار دارد و نه جذابیت معمول برای عوام و یا حتی خواص. لااقل از دور جذابیتی برای توده تماشاگران ندارد چون هیچ نشانه آشنایی که سینمای محبوبشان را به یاد بیاورد ندارد. بوتاکس فیلمیاست کلاستروفوبیک و در لوکیشن بسیار محدود فیلمبرداری شده. ضمنا با این که با بسیاری از قواعد شبه ژانری در زمینه نوآر و سایکودرام مرافقت دارد به دلیل ماهیت قصه و مضمونش از جنس فیلمهای تجربی است و ای بسا از برخی جنبهها بسیار رادیکال و بدون محافظه و ملاحظه دست به تجربه زده که این میتواند عادت و امنیت ذهنی متولیان نمایش و نیز تماشاگر و چه بسا منتقدان را آزرده و زخمیکند. به گمانم نتیجه نهایی در اکران و یا اقبال فیلم، کاملا تصادفی و غیرقابل پیشبینی است، چه با این که بوتاکس به لحاظ ماهوی فیلمیبه شدت روشنفکرانه است (و این امتیاز نیست بلکه صرفا ویژگی است) اما در قصه و ضرباهنگ به شدت دور از ملال و ژست روشنفکرانه است و در سراسر این فیلم نود دقیقه ای، حتی یک ثانیه جای درنگ و پلک زدن باقی نگذاشته ایم. بوتاکس با این که پلان به پلان متکی بر چینش و ایماژ است فیلمیاست به شدت پردیالوگ و حتی نیم خط دیالوگ به قصد پر کردن قصه ندارد بلکه دیالوگها یکسره انفورماتیو و یا بخشی از پازل پیچیده و سایکوتیک فیلم به شمار میآیند.
این همه، از بی ستارگی تا رادیکالیسم روایی، سوای گفتمان غالب جریان اصلی سینمای ایران است و عدم اکران عمومیاش نباید دور از ذهن یا مایه ی حسرت باشد که ای بسا اکران گسترده اش ثمری جز سرخوردگی و سیلی خوردن از سلیقه نازل تماشاگر شیفته جاندارانی چون هزارپا و نهنگ عنبر و… نداشته باشد. با این همه ما برای احترام به عواملی که برای فیلم زحمت کشیدند و دوست دارند دیده و تقدیر شوند درخواست اکران خواهیم داشت هرچند عبث. اکران در هنر و تجربه هم با این که شدنی تر و از هر نظر بخردانه تر است، حق مطلب را ادا نخواهد کرد.
شخصا و بدون هر پرده پوشی، باورم این است که بوتاکس فیلمیاست برای شیدایان سینما که کانون همگراییشان در جشنوارههاست. جشنواره دولتی فجر شاید تحملش نکند اما یه یقین هستند جشنوارههایی در جای جای این سیاره متروک، که پذیرای این سینمای روایی نامتعارف باشند.
پیچیده نوشتم؟ گمان نمیکنم. افشره اش این است: بوتاکس فیلم جشنوارههاست و نه اکران. اما اگر اکران شود حکایت بر پسته آمدن و بر شکر اوفتادن است. کیست که بدش بیاید؟ اما واقعا در این وضعیت غم انگیز فرهنگی و اجتماعی، مقدور است؟ مطلقا خیر. امیدوارم بدجور در اشتباه باشم و تصادفی عجیب و خارج از این محاسبات، رخدادی مبارک بسازد و تصورم را فتیله پیچ کند. امید که عیب ندارد. حق مسلم ماست؛ ما خستگان.
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز