یکیدو روز است مشغول خواندن کتاب بسیار جذاب و دلانگیز ذن در هنر نویسندگی نوشتهی ری برادبری با ترجمهی پرویز دوایی هستم. آقای گلمکانی لطف کرد و نسخهای از آن را به من داد. در همان صفحههای نخست چنین میخوانیم: «همهی ما به کسی برتر، خردمندتر و مسنتر از خودمان نیاز داریم که به ما بگوید دیوانه نیستیم، که کارمان درست است. درست کدام است؟ کارمان خوب است.» این جملهها را زندگی کردهام؛ وقتی از همه و حتی جوانها بیاعتنایی و نفرت و تحقیر میدیدم. بازی شیرین حکمت روزگار را ببین: اهداکنندهی این کتاب، یکی از همین راهبلدها و راهنماهایی است که برادبری میگوید. وقتی حتی هنوز هم دیگران بر مدار انکارند. همیشه سپاسگزارش خواهم بود. با تمام وجود.
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
من هم از ته دل حس کردم این جمله رو و بی اعتنایی بزرگترین پاسخش بوده
————–
پاسخ: بیاعتنایی و انفعال کامل هم چارهی کار نیست. گاهی باید جنگید.