قصهی حسین، در تشنگی و طلب گام زدن و سر پیش غیر خم نکردن است. بد کردهایم که شکوه شورآفرین حماسهی پاکبازیاش را به شیون و ناله فروکاستهایم. سالک راه پایمردی و عزت شدن سخت دشوار است. اما عباس حکایت دیگری است؛ شانه را میلرزاند… نهایت رفاقت است و ارادت؛ گوهر نایاب برادری. رواست بر تنهاییاش گریستن.
این ترانهی دلنواز پیشکش شما. ساختهی فرمان فتحعلیان با صدای زیبای مهراج
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
آهنگِ بسیار زیباییست.
نشنیده بودم.
ممنون آقای کاظمی!
کجایید آقای کاظمی؟
کجایید؟
آقای کاظمی!
کیست مرا یاری کند؟….