شده خواسته باشی سیگار را ترک کنی؟ و نشود؟ اصلا ترک یک شیوهی مزمن و مستمر کار سادهای نیست. گاهی ناگهان اتفاق میافتد؛ ناگهان بزرگ میشوی. ناگهان پیر میشوی. ناگهان میمیری. یا ناگهان خودت را گم میکنی… گاهی هم تدریجی است؛ بهتدریج بزرگ میشوی. بهتدریج پیر میشوی. بهتدریج میمیری. بهتدریج خودت را گم میکنی... ترک سیگار اما اصلا تدریجی نیست. باید کات کرد. درست در یک لحظه. خیلی چیزهای دیگر هم هستند که باید ناگهان قطع شوند. ربط چندانی هم به خواست خود انسان ندارند. فقط یک لحظه و بعد، کات. مثل خیلی از رابطههای انسانی. مثل دل کندن از چیزها یا کسانی که زمانی دوستشان داشتی. کات.
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
راست میگویید.
ترک سیگار همت می خواد ولی بدون سیگار یه جای کار می لنگه!
یادمه چند سال پیش تو سریال «تب سرد» حمید گودرزی به برادرش (مهدی سلوکی) یه چیزی تو همین مایهها گفت: اگه میخوای ترکش کنی هیچوقت آخرین سیگار رو نکش
واقعا چقدر جشنواره مضخرفه.جسارتا فکر میکنم با این وضعیت اگه جشنواره هر دوسال یا سه سال یا اصلا بیشتر از اینها برپا بشه یا کلا برگزار نشه چه فرقی میکنه سینمای که نتونه ظرف یک سال فیلم قابل بحثی بسازه جشنواره به چه دردش میخوره.
من از امروز رسمآ جشنواره رو تحریم کردم واقعـآ فیلماش مزخرفه نتیجه سیاست های شمقدری و سجاد پور امسال به بار نشسته نه پارسال
میان گریهی خود، قاهقاه میخندم
عزیز، خرده مگیر، این جنون ادواری ست
دلیل سرفهی من را مپرس و باور کن
که هرکه تجربهی عشق داشت، سیگاری ست
سلام بر جناب کاظمی و همه ی دوستان
سیگار رو نمی دونم ولی “دل کندن از چیزها یا کسانی که زمانی دوستشان داشتی” تنها با مراجعه به شرکت “Lacuna” حل میشه 🙂
شبیه کسی شده ام
که پشت دود سیگارشب با خود می گوید
باید تـَرکـــــ کنم !
ســیگار را
خانــــه را
زندگـــی را
و باز پُــکــی دیگــــر می زند
ترک…
کلمه عجیب و قشنگی ست به وقت دلزدگی و مزخرف است به وقت آشوب و عصر جمعه…
سیگار نمی کشم و از وزن آن چندان اطلاعی ندارم اما…درد را هر بار که بر دوشم است،چرا.
به قول یکی از دوستان: سیگار ترک نداره , فقط مرخصی داره…..