چرا «اگر اصغر اسکار بگیرد»؟

شاید بد نباشد در این روز آخر سال ۱۳۹۰ چند خطی از فیلم کوتاهی که چند روز پیش کار تصویربرداری‌اش انجام شد بنویسم، حتی اگر  این چند خط برای مخاطبان فرضی نباشد. در هر حال من سال‌ها برای سایه‌‌ی خودم نوشته‌ام…

اگر اصغر اسکار بگیرد برایم فیلم مهمی‌است. پس از نزدیک به بیست تجربه، اولین فیلم کوتاهی است که تصویربرداری‌اش را خودم انجام نمی‌دهم و نیز اولین بار است که به صدابرداری تن داده‌ام. این بار پروردگار، عزیز نازنینی به نام منصور حیدری را سر راه تقدیرم قرار داد. او بدون کم‌ترین چشم‌داشتی پس از اطلاع از قصدم برای ساختن این فیلم، آمادگی‌اش را برای این کار اعلام کرد. هنوز حیرانم. خودش می‌گوید این کارها برایش در حکم لذت ناب دیوانگی است و من فقط می‌توانم بگویم که عشق است این دیوانگی را. یک رقم از کار منصور را بگویم تا بقیه‌اش دست‌تان بیاید. او مدیر فیلم‌برداری فیلم بلند تحسین‌شده‌ی اوریون (علی زمانی) بوده است.

موهبت بعدی، محسن جعفری‌راد بود؛ که خودش دست به قلم دارد و نقد می‌نویسد و فیلم‌های کوتاه و مستند درخشانی ساخته. مستند کوتاهش به نام مادر به معنای واقعی کلمه غریب و تکان‌دهنده است. و بعد همین جوان باذوق و شوریده، می‌آید سراغم و می‌گوید حاضر است همه جور کمکی بکند تا بتوانم فیلم بسازم.

و ارزش این اتفاق‌های عجیب وقتی بیش‌تر می‌شود که نزدیک‌ترین دوستان و همکارانت در راه تحقیر و بی‌اعتنایی به تو هیچ کم نمی‌گذارند. و فکر می‌کنی قرار است دلت به چه خوش باشد وقتی کسانی که خاطرات شیدایی‌شان با هنر و ادبیات را مدام تکثیر می‌کنند نسبتی با شور و شوریدگی ندارند و مدام در کار حسابگری‌‌اند. و بعد این اتفاق‌ها می‌بینی که تنهایی، رنج گران‌بهایی است که اجرش را پروردگار می‌دهد و بس.

اما اگر اصغر اسکار بگیرد پیش از همه‌ی این‌ها هم برایم مهم بود. بارها طرف پرسش درباره‌ی فرهادی بوده‌ام، در یک مقطع برای نقدم بر درباره‌ی الی آماج فحاشی بوده‌ام و مهم‌تر از این‌ها، سینمای فرهادی در این سال‌ها به یک پدیده‌ی فراگیر اجتماعی بدل شده است. در جلسه‌ای که به لطف دوستانی برای بررسی سینمای حاتمی‌کیا به یک جمع دانشجویی رفتم از نزدیک دیدم که چه مناقشه‌ و بحرانی بر سر موفقیت‌های چشم‌گیر و جهانی فرهادی وجود دارد. آن جلسه به شکل خطرناکی متشنج شد و نزدیک بود کار به جای باریک بکشد. پیش خودم فکر کردم چرا نباید هرچند گذرا در یک فیلم به این موضوع نگاهی انداخت؟

اگر اصغر… پاسخ من به پدیده‌ی اجتماعی فرهادی نیست، صرفا بازتابی است از آن‌چه دیده و شنیده‌ام. اما با همه‌ی این‌ها فرهادی و اسکارش در حاشیه‌ و فرامتن قصه‌ی فیلمم هستند و من باز هم قصه‌ی خودم را گفته‌ام؛ قصه‌ای که با فیلم کوتاه قبلی‌ام شروع کرده بودم. با تشکر از ؟، علی و نازی از زمان نوشتن تا ساخته شدن شش ماه بر دوشم سنگینی کرد. می‌خواستم نگاهی به نسل جوان معترض امروز بیندازم بی آن‌که به اصل موضوع اعتراض بپردازم. اگر اصغر… هم همان راه را ادامه می‌دهد. بیش از هر سیاستی، باورهای خود این نسل ناباور برایم محل کنجکاوی و تعمق است.

با تشکر از ؟، علی و نازی را گروهی دیدند و بازخوردهای بسیار خوبی داشت. یکی از منتقدانی که خیلی زیاد از فیلم خوشش آمده بود می‌خواست نقدی بر آن بنویسد که به دلایلی قابل‌حدس میسر نشد. فیلم را برای جشن خانه‌ی سینما فرستاده بودم. گفتند با نوشته‌های تیتراژ پایانی‌اش مشکل دارند و من هم قول داده بودم آن تیتراژ را استثنائا برای آن مسابقه حذف کنم اما به هر حال فیلم به بخش نهایی نرفت. چند وقت بعد یکی از اعضای محترم هیأت انتخاب همان جشن، برایم ای‌میلی فرستاد. متن آخرین ای‌میل بی‌کم‌وکاست این است: «من عضو هیات انتحاب جشن خانه سینما بودم …عزیز…و خیلی دوست داشتم فیلمت یکی از ۵۱ فیلمی‌باشه که به بخش مسابقه معرفی شد … ولی به هر رو مطالبی که در تیتراژ آخر عنوان کرده بودی کمی‌روی بچه‌ها تاثیر گذاشت و فیلمت در مرحله اول بالا اومد ولی به مرحله نهایی نرسید…. به هر رو تیتراژ آخرت هم جزو فیلم بود و تاثیرش رو (اگر چه منفی) گذاشت…. به هرحال خیلی فیلمت رو دوست داشتم … ایده ی خوبی داشت و بازیه پسر اولی خیلی خیلی خیلی خوب بود»

چه شرحی لازم است؟ امیدوارم اگر اصغر… سرانجام بهتری پیدا کند.

محمد علی‌محمدی و سهیل ساعی دو بازیگر فیلم قبلی‌ام، در این فیلم باز هم روبه‌روی هم قرار گرفتند. اول قرار بود دوست عزیز دیگری یکی از این دو نقش را بازی کند که متاسفانه ممکن نشد اما از حاصل کار دو بازیگرم بسیار راضی‌ام. حالا با این توفیق اجباری، در فکر ساختن فیلم دیگری با این دو نفر هستم تا یک جور سه‌گانه با موضوعیت کند و کاو نسل جوان معترض این روزگار شکل بگیرد.

آخرین روز سال است و من در خواب و بیداری فیلم را در خیالم تدوین می‌کنم. اما تدوین را هم این بار باید به یک نفر دیگر بسپارم. می‌ماند تا پولش را جور کنم. فعلا خیلی خسته‌ام.

نوشته‌های مرتبط

طبقه‌ی متوسط و سندرم اصغر فرهادی

شروع “اگر اصغر اسکار بگیرد”

عکس‌های صحنه از فیلم کوتاه «اگر اصغر اسکار بگیرد»

چرا «اگر اصغر اسکار بگیرد»؟

 

 

3 thoughts on “چرا «اگر اصغر اسکار بگیرد»؟

  1. خب این ها رو کجا میشه دید .کجا میشه گیر آورد . من نمی دونستم ۲۰ تا فیلم ساختی . یکیش رو می دونستم که قرار بود به ۵ نفر اول استاتوست بدی من شدم ششمی .

Comments are closed.