«آیدا» یک اسم عام است برای کتابخوانهای چند نسل؛ استطالهی شاملوست. برای اینکه شاملو را خوش بداری باید آیدا را دستکم بد نداری…
اما آیدا برای من چند دهه اینورتر ایستاده. اضافهی هیچ مردی نیست. زن فصلها و ثانیههای اندوهبار غربت جوانی است. تنها قدم میزند، بیوقفه. پرسهگرد خیابانهای خیس شبگریههای من. و من عاشق آن رهایی رشکبرانگیزش. آیدا در ذهن خسته و پریشان من، اسمییگانه است. بغض میکنم. نفسی عمیق میکشم و… حالا فصل گریه است.
شرح عکس: مریم پالیزبان در نقش آیدا در نفس عمیق (پرویز شهبازی)
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
اضافهی هیچ مردی نیست.
اضافهی هیچ مردی نیست.
اضافهی هیچ مردی نیست.
.
.
.
آیدا…
برای همچو منی این، شاید، همهی زیباییِ زیباییست.
آهنگ بهجانِ منِ دلسوخته کردی
چون در دلِ من عشق بیَفزود، برفتی
آیدا اما در ذهن من…
از جنس من است مغایر با آنچه کلمات نشانش می دهند…آرام و عمیق تر آنچه ترانه ها می خوانندش و صبورتر از آنچه که خود شاملو به تماشایش نشست اما عاشق تر از آنچه من هنوز نمی دانمش.