اتفاق باید توی چشمیبیفتد
که بهانهی شعر گفتن است
نه در قطار این کلمههای فقیر
که هوهوچیچی
هیچ و پوچ را
هوچی میکنند
آخرین رخداد بزرگ این شهر
چشمان باز دختری است در خرداد
بیدارخواب خیابان رخوت
همین «رخوت» را ببین
مگر میشود اندوه جوانمرگی را
این طور حقیر نوشت؟
یا مگر میشود
نرمییک بوسهی ممنوع را
با این تعبیرهای قزمیت
تداعی کرد؟
باید اتفاق بیفتد
باید بیایی…
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
فوقالعاده بود