شعر:

در خیال مسافری که نمی‌آید

بی‌عبور

سوت و کور

دل‌تنگ‌ترین بزرگراه زمینم

با تمنای دستی که نمی‌رسد

بی‌صدا

ابری

تنهاترین ترانه‌ی آسمانم

هر صبح

کبوتری پشت پنجره مشبک اتاقم می‌نشیند

و تا نیم‌خیز می‌شوم

تکه تکه پر می‌کشد

2 thoughts on “شعر:

  1. سلام دکتر …
    شعرت را خواندم ان شالله دچار روزمرگی نشدین
    نمی دانم چرا رادیو را بیش ازتلوزیون دوست دارم وهمینطور وبلاگ را بیش از فیسبوک
    ونامه کاغدی را بیشتر از ایمیل وپاییزرا بیش از بهار ونوشته های شمارو بیش از همه وب های دیگه…
    ایام به کام

Comments are closed.