نامه‌های شما(۲)

تصمیم گرفته‌ام بخش‌هایی از برخی از نامه‌های وارده را ـ این اصطلاح را به خاطر نادرست بودنش به طنز می‌نویسم وگرنه بهتر است بگوییم نامه‌ی رسیده ـ  منتشر کنم. به دلیل اهمیت‌شان. قضاوت خودم را هم اضافه نمی‌کنم. حتی متن نامه را هم ویرایش نمی‌کنم. فقط اسم فرستنده‌اش را حذف می‌کنم. همین.

اگر دوست دارید نامه‌تان به نام خودتان منتشر شود می‌توانید در متن نامه و ای میل این را یادآوری کنید. نشر یک نامه لزوما به معنی تایید محتوای آن نیست.

—————–

رضاجان، سلام . امیدوارم حالت خوب باشد و همچنان درمبارزه با نیروی سرکوب گر جامعه انگیزه ات را حفظ کنی . زندگی، زندگی است. مختصات و آدم‌هایش معلوم اند . چیز غیرقابل فهم و گنگی وجود ندارد تنها گاهی فراموشمان می شود ما در خیلی از موارد قادر به تغییر نیستیم مگر آنکه نگاه مان را عوض کنیم و به یک باور مطمئن از عشق و حرکت دست پیدا کنیم . اصلا زندگی یعنی باور . ما آدم‌ها گاهی باید در باورهایمان باز نگری کنیم .با خودمان خلوت کنیم ویک سری مسائل را با خودمان حل کنیم . و باز به مان سوال می رسیم که مرز میان واقعیت و حقیقت را چه چیزی تعیین می کند ؟ نهاد باور کجاست؟ اگر قرار باشید به نگاه اکسپرسیونیسم مان اصرارکنیم آن وقت ما هنستیم که نابود می شویم . من نگران این تصمیم‌های شتاب زده ات بود و هستم . تصمیم‌هایی بر اساس همین نگاه غرغر مابانه . تصمیم‌های شتاب زده تو را از بین می برند .من نگران بود (هستم)و آن کامنت هم حاصل این نگرانی بود . رضا کاظمی با آن آرمان‌هایش … حیف است که اسیر دام این تفکرات و خلق و خوهای بور‍ژایی شود . روح رضا باید زنده باشد تا بهمن شیرمحمد‌ها ، هومن داوودی‌ها معرفی شوند ، من از تحلیل فیلم صداها تئوری بفهمم و عده ای دیگر با ترانه‌هایت خراباتی طی کنند . تا (دیشب در کوچه ی…) نوشته شود . رضا کاظمی باید زنده باشد و محبت‌ها و سختی‌های همسرش را جبران کند . بتواند پدر باشد و فرزندش برای یک تکیه گاه عذابنکشید و تحقیر نخرد .روح رضا کاظمی باید مستدام باشد تا وقتی من کم آوردم و ایمیل دادم با نوشته ات دست به زانو بگیرم و دوباره کار را شروع کنم . رضا کاظمی درقبال خودش و دیگران مسئولیت دارد. امیدوارم حرفهای من _برادر کوچک ات _ مخاطب یک ساله وب ات آن قدر کارگر باشد که پست بعدی وب سایت کابوس‌ها… زندگی را تبلیغ کند . رضا باز هم برگردد و آدم برفی‌ها را اداره کند .