شش رباعی

بر بستر آب خانه‌ای ساخته‌ایم

خورشید تو را به سایه انداخته‌ایم

از رخوت خواب بی‌سرانجام‌تریم

برخیز که ما قافیه را باخته‌ایم

*

در بهت و سکوت کوچه‌ها رازی هست

تا رازی هست، قصه‌پردازی هست

گفتند که کار ما تمام است تمام

افسوس نخور همیشه آغازی هست

*

هنگام دعا خدای من کار نکرد

با این همه غم صدای من کار نکرد

یک عالمه شعر شد برای تو ولی

یک دوزاری برای من کار نکرد

*

ای مرغ سحر! دوباره خود را مد  کن

تو جای خروس صبح‌ها قدقد کن

در بستر پوچ این همه شبگردی

یک بار بیا درد مرا دانلود کن

*

حقا که چراغ راه و فانوس تویی

سرسبزتر از جاده‌ی چالوس تویی

محبوب مثال خاتمی‌نیست ولی

کیهان گله می‌کند که جاسوس تویی

*

سردار دل و زبان ما روحانی!

آقای حقوق‌دان ما روحانی!

من هم متشکرم ولی زود بجنب

قفل است کلید جان ما روحانی!

4 thoughts on “شش رباعی

  1. مخصوصا سه رباعی آخر که عالی بود.
    رباعی ای مرغ سحر …. منو یاد حال و روزی انداخت که با گوش کردن مرغ سحر شجریان دچارش می شم. انگار راستی راستی غم آدم دانلود میشه. حذف نه انگاری جابجا میشه
    ———–
    پاسخ: سربازیت تموم شد؟

Comments are closed.