عجب حکایتی است. ظاهرا قرار نیست حتی برای یکبار هم که شده، کاری بیدردسر پیش برود. چندروزی در تدارک یک جابهجایی بزرگ در شغل و زندگی بودم و درست زمانی که فکر میکردم همه چیز روبهراه شده، مانعی تازه پیش پایم سبز شد. ناچارم برای مدتی تمام انرژیام را معطوف به حل این مشکل تازه کنم و به همین دلیل باز هم باید موقتا با شما خوانندگان کابوسهای فرامدرن خداحافظی کنم. زندگی بیتعارف یک مبارزه است و برای به جلو گام گذاشتن باید هزینه داد و از جان مایه گذاشت.
ولی باکی نیست زندگی جان! ما بچههای جنگیم. بجنگ تا بجنگیم.
نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
تا در میکده شادان و غزلخوان بروم
فعلا بدرود
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
سلام رضا جان
دقیقا همین طوره
آقا ما کماکان منظریم
————-
پاسخ:مخلص آقا فرهاد گل. به زودی میبینمت
دم در میکده می بینیمت عمو رضای عزیز. موفق باشی.
————
پاسخ:ممنون عسل بانو
سلام. آن فیلم لورل و هاردی یادت هست که می خواستند بروند پیک نیک و هی از همسایه هایشان خداحافظی می کردند و بعد یک مشکلی مثل خرابی ماشین پیش می آمد و باز معطل می شدند و دوباره خداحافظی و…!
——————–
پاسخ: 🙂 سلام. مخلصیم
سلام
ما منتظریم آقا رضا
سلام آرضا.
دردسر بدون ما بیکاره.
اشکال نداره.این مشکل هم بالاخره حل میشه.
بجنگ تا پیروزی….
جعفر پناهی به ۶ سال زندان ، ۲۰ سال محرومیت از هر گونه فعالیت اجتماعی ، ۲۰ سال محرومیت از فیلمسازی ، نویسندگی،مصاحبه با هر رسانه و ۲۰ سال ممنوعیت از سفر به خارج محکوم شد…..به خدا قسم ، خدا خسته است و خوابیده…
موفق باشی آقا رضا
منتظر خبرهای خوشیم
چرا بجنگیم؟ زندگی می کنیم . چه چیزی از این بهتر ؟ امیدوارم این دوره از زندگی خوش بگذره و زود تر برگردی پیش مون.
سلام…
سلام رضا جان
اینکه مدتی هر چند کوتاه آدم برفیها به روز نشود و کابوسهای فرامدرنت بشود خواب دم صبح برای خوانندگانی چون من که به خواندنت داشتیم عادت میکردیم خبر خوبی نیست اما امیدوارم پر و پیمان و شاداب برگردی