ما به هم نمیرسیم
ته فیلم زندگی
خودمم از این خیال
بریدم، بگی نگی
بیخودی غصه نخور
تو رو پس نمیزنم
حتی به ترکیبمون
دیگه دس نمیزنم
ما به هم نمیرسیم
توی فرم دایره
گفتنش سخته ولی
زجرمون ته نداره
دیگه تو شعرای من
غم نون و آب نیست
حالا وقتشه ولی
حس انقلاب نیست
بذا با خیال تو
دل من خوش بمونه
هارت و پورتشو نبین
خیلی وقته داغونه
ما به هم نمیرسیم
به دلایل زیاد
بر اساس بند قبل
آخرش درنمیاد
ما به هم نمیرسیم
هرچهقد بدیم ویراژ
کات میشه بوسهی ما
سر میز مونتاژ
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
بذا با خیال تو
دل من خوش بمونه
هارت و پورتشو نبین
خیلی وقته داغونه
بهبه؛ مرسی…