این پست تا مراسم اسکار ۲۰۱۷ (اسفند ۱۳۹۵) به روز خواهد شد
دزدی از یک دزد
محصول اسپانیا. دزدی از بانک در یک سیستم فاسد (کدام سیستم است که فاسد نیست؟). فیلمهای مربوط به دزدی از بانک برایم همیشه مسحورکننده هستند. مناسبات پیچیدهای از اخلاق ارائه میدهند و من تقریبا همیشه در قطب دزدها قرار میگیرم! جذابیت سینما همینجاها خودش را نشان میدهد. میدانم که ساحت سینما تنها جایی است که میشود جانب قانونشکنان سمپاتیک را در مقابل قانونرانان حالبههمزن گرفت و البته این را هم میدانم که متاسفانه برآیند قانون هرگز چیزی جز پلشتی و تباهی نبوده. فیلمیجذاب و درگیرکننده. مثل همیشه سینمای اسپانیا جسور و راهگشاست.
امتیاز من: ۱۰ از ۱۰
شلی
نام کارگردانش علی عباسی است که احتمال میدهم ایرانی باشد! فیلمیاز سینمای دانمارک. فیلمیاتمسفریک، بدون قصهای پرشاخوبرگ، که هر مذاقی را خوش نمیآید. من که شیفته چنین فضاسازیهایی هستم.
امتیاز من: ۷ از ۱۰
قطار بوسان
مرام زامبیها سرراست است و دنیایشان ساده و بیشیلهپیله: گاز میگیرند! این هم یک زامبیبازی پرخرج و شکیل با پیامهای انسانی و اغلب نخراشیده. در عین حال، فیلمیکه شاید از بهترینها در ژانر خودش نیست اما ارزش یک بار دیدن را دارد.
امتیاز من: ۷ از ۱۰
Midnight Special
در عجبم که چگونه سازنده شاهکار (پناه بگیرید) به چنین فیلم عبث و پرتی رسیده. فیلمیبا تفکری کودکانه و پرداختی کودکانه که نمیتواند جوابگوی ادعای گزاف قصه باشد. چیزی جز حیرت و افسوس ندارم.
امتیاز من: ۵ از ۱۰
فرانک و لولا
نگرانم که مبادا در هیاهوی فیلمهای پرطمطراق و پرسروصدای سال، فرصت تماشای فیلمهایی از این دست، از دست برود. این جور فیلمهای کمهزینه و کمادعا، اغلب دیده نمیشوند و بیچاره ما که بینصیب میمانیم. این فیلمیاست برای هر کسی که درگیر معنای بیپناه عشق است آن هم در این روزگار بیپدر که بکر بودن عشق (بخوانید: بکارت) مفهوم دمده و سخرهآمیزی است. تماشای این درام تلخ، برای هر سرگشته عشق در ویرانسرای مدرنیسم، یک ضرورت است. و من حتما آدم خوشبختی هستم که درامیچنین هوشیار، با بازی مایکل شانون گره خورده؛ مردی که بی هیچ تردیدی در باور من برترین بازیگر زندهی این روزگار است. تا پیش از مرگ دریغانگیز فیلیپ سیمورهافمن نمیشد این لقب را به شانون داد اما امروز او زندهترین نقشپرداز سینماست. با خطوطی بر رخ و خراشی بر صدا و شکوهی در سکوت، که عمق تنهایی و بیپناهی آدمیزاد را در وانفسای تقلای زندگی به تصویر میکشد.
قصهی فیلم خالی از کاستی و سستی نیست اما وقتی مایکل شانون را داری و برایش فضا فراهم میکنی، دیگر نگران هیچ چیزی نباش. و البته یک پایانبندی خوب هم خیلی وقتها جور خیلی از نداشتهها را میکشد. این یک قانون جادویی است.
امتیاز من: ۹ از ۱۰
تونی اردمن
نماینده سینمای آلمان برای اسکار ۲۰۱۷. فیلمیبا مایهها و حرفهای آشنا که به لطف جذابیت یکی از دو شخصیت اصلیاش، تماشاگر را تا پایان با خود میکشد. هرچند ربطی به سینمای مورد علاقهام ندارد اما فیلم شستهرفته و سرحالی است و نمیتوانم این سرحالی را نادیده بگیرم.
امتیاز من: ۸ از ۱۰
حسابدار
هالیوود در وضعیت حقیر و کوتهاندیش آشنایش. مهملات بی اصل و اساس، باد کردن مارمولک به خیال ارائهی تمساح. فیلمیدرخودمانده (اوتیستیک!). اصلا توصیه نمیشود.
امتیاز من: ۵ از ۱۰
چشمهای مادرم (نیکولاس پشی)
فیلمیبه غایت سودایی و مالیخولیایی. تلنبار اندوه تنهایی و مرگ در گوشهای متروک و پوسیده از دنیا. تماشای فیلم به کسانی که روحیه آسیبپذیر دارند پیشنهاد نمیشود. ساند ترک فیلم به طرز متناقضی، شیرین و هراس انگیز است.
امتیاز من: ۸ از ۱۰
زیر سایه (بابک انوری)
نگاهی متفاوت به جنگ ایران و عراق. در مایههای فیلم وحشت. برون فکنی روانشناسانه ی اضطراب و خفقان یک نسل. گاهی خامدستانه و گاهی درخشان در اجرا. فیلمیبرای مرور دلتنگی ما قربانیان جنگ.
امتیاز من: ۷ از ۱۰
شب منهتن (برایان دیکوبلیس)
یک بی مووی خیلی خلاص از دار دنیا که فقط میخواهد به هر ترفندی شده، معما داشته باشد و معمایش را به اندازه یک فیلم بلند کش بدهد. کاستیهای قابل توجهی میشود برای ساختار درام این فیلم برشمرد اما نقشبازی قدرتمندانه آدرین برودی، خودش یک جذابیت گردشگری است. خدا حفظش کند.
امتیاز من: ۷ از ۱۰
خدمتکار (پارک چان ووک)
فیلم استاد که او را با شاهکار Old boy میشناسند، به لحاظ قصهگویی و درام عالی است اما فراتر از آن فیلم مهمیاست برای درک اهمیت سیاسی و ایدئولوژیک همجنسگرایی زنانه که چند سالی است در سینما به شکل دلواپسانه (بدجور دلواپسانه) متجلی شده است. راه رهایی از زنجیر استبداد مردانه این است: “دیگر نیازی به قضیب نیست.” و این اصلا عجیب نیست.
این فیلم مهم است، به دلایلی غیرسینمایی. نماد شاخص روزگاری است که آیندگان از آن به عنوان نقطه عطف سرنوشت انسان بر زمین نام خواهند برد. بخشی از آن آگاهی سترگ که علیه اراده معطوف به هستی و در نتیجه، علیه ایدئولوژیهای مستقر و منتفع کنونی است.
امتیاز من: ۸ از ۱۰
نفوذی (برد فرمن)
یک فیلم گنگستری و مافیایی و البته پلیسی درجهیک با موقعیتی جذاب و حسابی دراماتیک به سبک و سیاقهالیوود. برایان کرانستون در جای درست قرار گرفته، جایگاه نوپای یک کلیشه محض. مهمترین نکته فیلم غرق کردن مخاطب در جذابیت یک زندگی تبهکارانه است که حس متناقض عجیبی در پایان خلق میکند. و نکته دیگر: این فیلم یکجورهایی به سرنوشت ما ایرانیهای بدبخت گره خورده. قصه پولهایی است که آخرش بمب شدند و ریختند بر سر سربازان و هموطنان ما.
امتیاز من: ۸ از ۱۰
هیولای پول (جودی فاستر)
فیلمیبا یک موقعیت آشنا اما همچنان جذاب، با نگاهی هجوآمیز به یک مقوله بسیار غمانگیز. و جرج کلونی که آثار سالخوردگیاش آشکارتر از قبل شده اما همچنان دلپذیر است.
امتیاز من: ۸ از ۱۰
چندشآور (کیوشی کوروساوا)
سینمای خاور دور، در یک دهه اخیر خودش را در ژانر وحشت و تریلر به عنوان یک مدعی تثبیت کرده و دست بالا را دارد. این هم فیلمیاز ژاپن، محصول ۲۰۱۶ با حال و هوایی چندشناک و مضمونی آزاردهنده. روانشناسانه و تاریک.
امتیاز من: ۸ از ۱۰
سالی (کلینت ایستوود)
فیلمیساده و گرم و گیرا. با اندکی هیجان و کلی احساس پاک فراموششده. و ایمان دارم که دنیا با تام هنکس جای زیباتری برای زیستن است. درود بر ایستوود پیر.
امتیاز من: ۸ از ۱۰
قدیسهها (هدی بنیامینا)
محصول ۲۰۱۶. تحسینشده در جشنواره کن ۲۰۱۶. فیلمیلبریز از کلیشههای آشنا و بسیار تکراری درباره زندگی حاشیهنشینها و اقوام مهاجر در اروپا. اما همچنان جذاب و درگیر کننده.
امتیاز من: ۷ از ۱۰
پیش از آنکه بیدار شوم (مایک فلاناگان)
این یکی از زلالترین و احساسیترین فیلمهای ۲۰۱۶ است که در بستر یک فیلم خیالی، ما را با حقیقت سوگواری آشنا میکند. فیلمیکه سخت بشود دوستش نداشت.
امتیاز من: ۸ از ۱۰
هرچه بادا باد (دیوید مکنزی)
شاهکار دیوید مکنزی. با بازیهای ناب جف بریجز، کریس پاین و بن فاستر. مرثیهای بهنگام برای آمریکا. فیلمیعمیقا مالیخولیایی و دلگیر و کمابیش ایستا که به شکل متناقضی در بستر دراماتیک غرب وحشی شکل گرفته. من آمریکای مغموم این فیلم را خوب میشناسم.
امتیاز من: ۱۰ از ۱۰
پلاک ۱۰ جاده کلاورفیلد (دن تراکتنبرگ)
با بازی همیشه عالی جان گودمن و یک فیلمنامه جذاب و نفسگیر. با پایانی که چندان به من نمیچسبد.
امتیاز من ۸ از ۱۰
وینر
مستندی درباره آنتونی وینر نماینده سابق کنگره آمریکا و همسر سابق هما عابدین مشاور هیلاری کلینتون. محصول ۲۰۱۶ . شاهکار. باید ببینیدش. توضیح نمیدم دربارهاش.
امتیاز من: ۱۰ از ۱۰
او (پل ورهوفن)
پل ورهوفن (کارگردان غریزه اصلی) هنوز هم یک کژاندیش لعنتی است. فیلمیبر مبنای درگیریهای جنسی. فیلمینهچندان عمیق و متفکرانه اما در هر حال، جذاب و رسواگر.
امتیاز من: ۸ از ۱۰
نفس نکش (فیدی آلوارز)
یک فیلم پر از تعلیق و هراس. بدون روح و جن و از این دست اباطیل. بهراستی نفسگیر.
امتیاز من: ۹ از ۱۰
اسنودن (الیور استون)
فیلمیگیرا و جذاب. جدا از کل فیلم که ضرب شست کارگردانی بود و بازی عالی جوزف گوردون لویت (که واقعا بازیگر بزرگی است) عاشق دقایق پایانیاش شدم که تأثیر احساسی خیلی خوبی دارد و تا پایان تیتراژ هم ادامه پیدا میکند.
امتیاز من ۸ از ۱۰.
هفت دلاور (آنتوان فوکوا)
چه طور میشود به شکوه دار و دسته یول برینر و استیو مک کویین و بقیه رفقا نزدیک شد. واقعا نشدنی است. اما منصف که باشیم این بازسازی هم به یک بار تماشایش میارزد.
همیشه بدرخش (سوفیا تاکال)
مینیمال و شخصیتکاو. مروری بر آن روی دیوسالار زنانگی. گرم و گیرا و البته تلخ. یک فیلم کمهزینه دوستداشتنی.
امتیاز من: ۸ از ۱۰
هیس (مایک فلاناگان)
فیلمیجمعوجور و لبریز از تعلیق از چشموچراغ سینمای وحشت در این زمانه.
امتیاز من: ۷ از ۱۰
چراغها خاموش (دیوید اف. سندبرگ)
ایده پردازی جالب برای رهایی سینمای وحشت از تکرار مکررات. نفسگیر.
امتیاز من: ۷ از ۱۰
کافه سوسایتی (وودی آلن)
فیلمیمتوسط از استادی بزرگ. همچنان دلپذیر و سرشار از کمدی ناب آلن.
امتیاز من: ۸ از ۱۰
مویه (هونگ جین نا)
ملغمهای دلپذیر و مؤثر برای القای مفهوم مورد نظر فیلمساز در باب خدا و شیطان. پایان فیلم جور کاستیهای میانهاش را میکشد.
امتیاز من: ۷ از ۱۰
احضار روح (۲)
بد و بیرمق. ناضروری.
امتیاز من: ۶ از ۱۰
مکاتبه (جوزپه تورناتوره)
مرثیهای تلخ بر تقلای انسان برای جاودانگی. فیلمساز بزرگ ما تلختر از همیشه بر بیداد هستی میتازد. فیلمیبرای خلوت و تزکیه.
امتیاز من: ۱۰ از ۱۰
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز