وصیت کرده بود که همهی نوشتههایش را توی درایو E دخیره کرده است. وصیتی که در کار نبود در سن و سال او. یک وقتی به یکی از دوستانش به شوخی گفته بود. وقتی توی تصادف ضربهمغزی و جوانمرگ شد، دوستانش در کارگاه داستان با اجازهی همسرش سراغ کامپیوترش رفتند. مطمئن بودند که یک بیژن نجدی دیگر خواهند آفرید و غوغای رسانهای تازهای در ادبیات داستانی ایران به پا خواهد شد. توی درایو E فقط یک فایل word بود. تویش فقط نوشته بود: ب…ی…ل…ا….خ.
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
AJAB!
عجب آدمی بوده ها خدا بیامرز