سعادت‌آباد: قصه‌ی علی، علیِ تنها

سعادت‌آباد را در جشنواره ندیده بودم و چند روز پیش هم که در خانه‌ی سینما یک نمایش اختصاصی داشت به لطف دوستان، بی‌خبر ماندم و آخرش چهارشنبه‌شب در اولین سانس نمایشش در سینما آزادی به تماشایش نشستم. ارزش دیدن داشت اما برداشتم پایین‌تر از انتظاری بود که ستایش برخی دوستان در ذهنم ایجاد کرده بود. البته این هم باعث نمی‌شود که پیشنهاد نکنم این فیلم را ببینید. دست‌کم از یه حبه قند فیلم بهتری است. این نظر و سلیقه‌ی من است. اگر حسی برجا بماند شاید بر فیلم یا دست‌کم بر بازی‌های فیلم نقدی بنویسم. شاید هم نه. اهمیتی هم ندارد. ولی در هر حال خاطر صاحب عکس بالا، امیرخان آقایی، را خیلی می‌خواهم. از نظر من او شخصیت محوری و مرکزی فیلم است. کاریزما و آنی دارد این برادر. درود بر او.

5 thoughts on “سعادت‌آباد: قصه‌ی علی، علیِ تنها

  1. علی بی غم(گنج قارون)
    علی عابدینی(علی جونی)
    علی سنتوری
    علی رضوان(کنعان)
    دوست دارم جای همه این علی ها باشم.
    علی بی غم بودن که محاله.
    علی جونی بودن هم سخته
    علی سنتوری بودن هم تجربه جالبی میتونه باشه

    اما…
    علی رضوان بی نظیره.وشاید خیلی به شرایط من نزدیک.آخ که من چقدر این علی رضوان رو دوست دارم.
    الان تو موقعیتی هستم که فقط علی رضوان بودن بهم کمک می کنه.
    ……………………………………………………………………………………….
    علی سعادت اباد رو دوست ندارم.اصلا نه فیلم رو دوست دارم نه شخصیتهاش و نه بازیها و نه هیچ چیزش را.تلاش بیهوده میری برای فرهادی شدن.
    یک تعلیق در نیامده و کاذب.بگذریم.
    ……………………………………………………………………………………….
    علی کنکوری داریوش هم عالمی داره واسه خودش.

    مرسی آقای کاظمی برای یادآوری علی های محبوبم.

  2. سلام آقای کاظمی!
    خیلی خوش‌حالم که می‌بینم روزانه می‌نویسید.
    امیدوارم سرِحال باشید همیشه.
    همیشه.
    ———-
    پاسخ: سلام. پایدار باشی برادر.

  3. سلام آقای کاظمی!
    ولی٬ گمانم٬ مجله‌ی «فیلم» پرونده‌ای تدارک ببیند برای «یه‌حبّه قندِ» میرکریمی. نه؟
    ————-
    پاسخ:سلام. بله پرونده‌ی مفصلی تدارک دیده شده. برای سعادت‌آباد هم مجموعه‌ای در شماره‌ی ویژه پاییز، نسبتا مفصل.

  4. فیلم رو در جشنواره شهر دیدم و حداقل یک نکته ی مثبت داشت

    از این لحاظ که ۹۰% فیلم توی یک لوکیشن بود و به سادگی می تونست ریتم فیلم رو تحت تأثیر قرار بده، امتحان بزرگی برای کارگردان بود و به نظر من در این زمینه کاملا موفق بوده مازیار میری. فیلم برای من به رکود نرسید. میزانسن ها و دکوپاژ خوب بودن و تعلیق رو تونسته بود به خوبی حفظ کنه.

    نکته ی خوب دیگه ی فیلم بازی ها بودن.. برای من شخصا خیلی جالب بود که از بازی امیر آقایی اسم بردین. بلافاصله که فیلم رو دیدم به نظر بهترین و تأثیر گذارترین بازی فیلم بود. خوشحالم که می بینم تنها نظر من این نبوده.

    بازی مهناز افشار هم واقعا خوب بود. از فروریزش ها، گریستن و لرزش صورتش لذت بردم. چهره ای رو دیدم ازش که تا به حال ندیده بودم

    گرچه بازی بهداد در نهایت “بهداد بودن”، اکسنتریک بود و هر چی می خواستم این اغراق رو نادیده بگیرم بیشتر خودش رو به من تحمیل می کرد و توی ذوق می زد.

    از نحوه ای که فیلم تمام شد هم راضی نبودم. با مقدمه ای که آغاز کرده بود و ریتم خوبش، بسیار بهتر از این می تونست تمام بشه تا اینکه به سیاه نمایی های کلیشه ای خودش رو محدود کنه.

    ولی از اون فیلم هایی است که همه ی تلاشم رو برای پیشنهاد دادنش می کنم تا دیده شه… سال خوبی که شروع شده رو باید با پیشنهاد فیلم های با ارزش ادامه داد. حتی اگر ۱۰۰% مورد علاقه نباشه ولی شرافت سینمایی رو در اون ببینیم. حس می کنم امسال می تونه خیلی سرنوشت ساز باشه در تغییر روند و سلیقه ی سینمایی عموم مردم… امیدوارم
    —————
    پاسخ: و درباره‌ی بازی بهداد هم با تو کاملاً هم‌عقیده‌ام. متاسفانه به تکرار افتاده این برادر بااستعداد.

  5. به نظر من بهترین بازیگر سعادت اباد حسین یاری بود گریم و بازی طبیعی حسین یاری تو سعادت اباد واقعاً بی نظیر بود
    بعد هم آقای امیرخان آقایی بهترین بازی رو داشت
    بعد مهناز افشار و خانم قاضیانی
    و آقای بهداد مثل همیشه تکراری بود و اغراق امیز بازی کرد

Comments are closed.