یک
مروری بر واکنشها به زلزلهی اخیر آذربایجان مثل مرور سریع وضعیت آشفتهی فرهنگی اجتماعی ایران امروز است: از واکنشهای تاخیری که نشان از ضعف در تصمیمگیری دارد تا رفتارهای فرصتطلبانه از جانب این سو و آن سو و آن دیگرسو که از هر جو هیجانیعاطفی برای ماهیگیری از آب گلآلود استفاده میکنند، و بالاخره مهمتر از همه اصل مساله است که در این کشاکش مغفول میماند و با فروکش کردن تب داغ انساندوستی، آسیبدیدگان میمانند و خاطرهای تلخ و وضعیتی همچنان نابسامان. این وضعیت ناگزیر هر کشوری است که روزمره اداره میشود و برنامهریزی کلان و دورنگرانه در آن جز در شعار جایگاهی ندارد و بدتر از همه، هیچ رخدادی درسی برای آینده نیست.
دو
ناکامیمطلق کاروانهای ورزشی ایران در اعزام یا نتیجهگیری ورزشهای گروهی به/در المپیک یا حتی توفیق در رشتههای پایهای، نشانهای از عدم توسعهی مدیریت نیروی انسانی و تکیه صرف بر زورآزمایی و پهلوانمنشی و دلاوری است. این روحیه البته ریشهای تاریخی و فرهنگی دارد و در بسیاری از عرصهها آشکار است. رتبهی هفدهم ایران در جدول مدالهای المپیک شاید برای عدهای کارکرد تبلیغاتی داشته باشد، اما خودفریبی بزرگی است که مثلا موفقیت کشتی فرنگی را دستاویزی برای موفق جلوه دادن اوضاع ورزش کشور کنیم؛ که بیتعارف فاجعهآمیز و سرشار از سوءمدیریت است. المپیک معیار و محک خوبی برای بررسی میزان دورنگری و برنامهریزی بلندمدت کشورهاست. العاقل فی الاشاره. شاید هم واقعا توان ایران و ایرانی در ورزش همینقدر باشد، اگر این وضعیت را نمیشود تغییر داد دستکم میشود ازهارت و پورتها کم کرد.
—————–
پینوشت:
مجموعه داستان کوتاه «کابوسهای فرامدرن» (نشر مرکز، ۱۳۹۱) نوشتهی اینجانب را میتوانید به روشی که در ستون سمت راست همین صفحه آمده، تهیه بفرمایید.
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
امیدوارم همیشه سالم و سرحال باشید. مطلبتان خیلی خوب بود. ایشالا همیشه همینطور تاثیرگذار بنویسید. این مطلب روی بنده که تاثیر گذاشت ولی حیف که من نقشی در مدیریت کلان کشور ندارم!!!
امیدوارم انهایی که نقشی دارند، چشمِ خواندن اینگونه مطالب را که از شما و امثال شما منشر میشود، داشته باشند.
بالاخره آرزو که بر جوانان عیب نیست. هست؟!
موافقم.
فریدون زندی که فوتبال رو خارج از ایران یاد گرفته یکبار که به «نود» اومده بود گفت تو تیمهای ایرانی برعکس اروپا همکاری و رفاقت داخل زمین خیلی کمتر از خارج زمینه. آقا این اصلاً تو ذاتمونه و چه بد ذاتیم ما!
انگار مشغلهها همچنان نمیگذارند بیشتر ببینیمتان…