برای مرتضی و دل تنگش
دلم تنگ توئه با دیگرون نیست
نگاهم دیگه سمت آسمون نیست
یه عمره پابهراه خاک سردم
رفیق دیرپای زخم و دردم
همین روزای بد، روزای نامرد
که شب خالی شده از پای شبگرد
میخوام شعری بگم از جای خالیت
برای اون دل حالی به حالیت
که یادش رفته روزی مال من بود
یه وقتی روز و شب دنبال من بود
حالا رفته پی چیزای دیگه
کلاغ کوچهمون اینجوری میگه
که دیگه کار تو از کار گذشته
دلت از خیر من صد بار گذشته
ولی من زندهام با دلخوشیهام
خوشم حتی اگه تنهای تنهام
یه قطره اشک اگه تو آسمون نیست
دلم تنگ توئه با دیگرون نیست
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
انگار شعرهاتان (همیشه؟) باید تکّههای گزیدهگویهوار داشته باشند. برای من دو سطرِ آخر، برایِ تکرارِ روزانه، کافیست. نازِ نفستان.
————
پاسخ: صفای وجود شما
“ولی من زندهام با دلخوشیهام
خوشم حتی اگه تنهای تنهام”
زیبا و دوست داشتنی . مثل همیشه
راستی کتابتون رو بالاخره تونستم به دست بیارم !
کتاب بسیار خوبی است . خوب تر از آن چه که فکرش را میکردم . نقد که نمیشود اسمش را گذاشت اما یک یادداشت کوچکی برای کتاب خوبتان نوشته ام که برایتان ارسال میکنم .
امیدوارم کتاب های بیشتری از شما بخوانیم .
—————–
پاسخ: بسیار خوشحال میشم وقتی کسی میگه از کتابم خوشش اومده. نه به این دلیل که از من تعریف کرده بلکه همین که می فهمم لذت برده از خوندنش من جایزه مو می گیرم. حس بسیار خوبیه. خدا را شکر. ممنون از تو روزبه جان.