مکالمه و سکوت

یک

بدبختانه زندگی مصداق آن حقیقت علمی‌نیست که در دوران مدرسه از آهن‌ربا آموخته‌ایم (که هم‌نام‌ها همدیگر را دفع می‌کنند و غیرهم‌نام‌ها همدیگر را جذب). تا دیده‌ام نکبت، نکبت به خود جذب کرده، بی‌پولی بی‌پولی مضاعف به بار آورده، پول به پول بیش‌تر انجامیده، درد به دردی بزرگ‌تر، بدبیاری به بدبیاری بیش‌تر، تنهایی به تنهایی فزون‌تر، رنج به رنج گران‌تر و…

دو

بهترین نعمت زندگی، داشتن دوستانی خوب است و یکی از شرمساری‌های بزرگ، داشتن دوستان نادان. فقط در وقت خوب مصائب است که میزان درک و درایت آدم‌ها روشن می‌شود.

سه

انسان چیست جز رابطه‌اش با جهان و انسان‌ها؟ در تفرد، معنای انسان مخدوش می‌شود. هر سخنی نیازمند مخاطبی است. مکالمه در سلول انفرادی شکل نمی‌گیرد.

چهار

این همه فیلم دیدن و کتاب خواندن چه‌قدر ما را انسان‌تر ساخته؟ اصلا از این همه فیلم و کتاب چه ارزش افزوده‌ی انسانی به دست آورده‌ایم؟ وقتی پاسخ‌مان به رنج دیگران، سکوتی رذیلانه است اگر لبخند و قهقهه نباشد.

پنج

گاهی سکوت بیش از آن‌که سرشار از ناگفتن باشد از جنس گفتن است؛ کنش‌مندی محض است. درک اهمیت سکوت، برای بیش‌تر آدم‌ها بسیار دشوار است؛ و از این رو استراتژی سکوت اغلب به شکست منجر می‌شود. سکوت زاهدانه را نباید با سکوت رذیلانه یکی دانست.