لاکان بهدرستی ادعا میکرد که ما در لحظهای از حیوان به انسان گذار میکنیم که در آن حیوان دربارهی اینکه با مدفوعش چه کار کند با مشکل مواجه میشود؛ لحظهای که مدفوع به چیز اضافهای تبدیل میشود که او را آزار میدهد.
(بوطیقای ژیژک، ترجمهی محمدصادق صادقیپور، نشر ققنوس)
*
نویسندگان متعهد اجتماعی، هیچوقت دوربین به دست نگرفتهاند اما همیشه از آنها انتظار میرود یا خودشان داوطلبانه میخواهند که حقیقتی را که عکس به آن گواهی میدهد شرح دهند.
(دربارهی عکاسی، سوزان سونتاگ، ترجمهی نگین شیدوش، نشر حرفهنویسنده)
*
هرچه اندیشنده نادرتر
به همان اندازه سراینده تنهاتر
(مفهوم زمان و چند اثر دیگر، مارتینهایدگر، ترجمهی علی عبداللهی، نشر مرکز)
*
فرهنگ آمریکایی وارث بیابانهاست ولی بیابانهای اینجا بخشی از طبیعتی نیستند که بنا به تعریف با شهر در تضاد باشد. بلکه بر پوچی، خلأ و عریانی تمامعیاری دلالت میکنند که پسزمینهی تمام نهادهای بشری است.
(آمریکا، ژان بودریار، ترجمهی عرفان ثابتی، نشر ققنوس)
*
سیگار ابژهای مسرتبخش است. به این مفهوم که نه فقط مایهی خشنودی و معاشرت اجتماعی میشود بلکه همچنین فرد را با مهار سرخوردگی و بلوغ نمادین آشنا میکند. سیگار برخی از جنبههای نامطبوع خودش را مجددا در خود جذب میکند. در فرایند سیگار کشیدن، سیگار بیعیب و نقص و میلانگیز، به تهسیگاری بیزارکننده تبدیل میگردد که آنگاه میتوان آن را دور انداخت.
(روانکاوی فرهنگ عامه، بری ریچاردز، ترجمهی جسین پاینده، نشر ثالث)
*
ژانلوک گذار: «اگر سینما دیگر وجود نداشت فقط نیکلاس ری این احساس را به آدم میداد که میتوانست سینما را دوباره اختراع کند. به آسانی میتوان جان فورد را یک دریاسالار، رابرت آلدریچ را در وال استریت، و رائول والش را هنری مورگان جدیدی در زیر آسمان کارائیب تصور کرد اما دشوار بتوان قبول کرد نیکلاس ری کاری جز فیلمسازی بکند.»
(گزیده مقالات اساسی کایه دو سینما دههی ۱۹۵۰، ترجمهی کاظم فیروزمند و ماهیار آذر، نشر آگه)
*
این نویسنده هرگز نفهمیده که چهگونه میتوان و چرا باید دربارهی فیلمینوشت که دوستش نداریم. فیلم به عنوان بیمار به ما مراجعه نمیکند، و متنهای ما معاینه و یافتن راه علاج نیست.
(ترجمهی تنهایی، صفی یزدانیان، نشر منظومه خرد)
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز