بالای کوه مه
پایین کوه دل
گرفته بود
هوا
نفس
پرده در چنگ باد
ترانهای نانوشته در مشت
یک جای این تابلو لنگ میزند:
شاعر پشت پنجره نبود
دراز افتاده بود روی سرامیک
در تاریکی غروب
ریهاش را سنگسار میکرد
با سیگارهای کـون به کـون
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
دمت گرم . با پایان بندیش خیلی حال کردم
———–
پاسخ: دم تو و بچهمحلهات گرم
سیگار رو نمیشه نکشید. سیگار رو باید کشید مخصوصا ناشتا.