Deleted Scene: I Love U

یکی از فانتزی‌هایم این است که کاش زمان زیر و زبر می‌شد و همفری بوگارت در فیلمی‌از من بازی می‌کرد و این دیالوگ را در دهانش می‌گذاشتم تا او که اسمش مارک است خطاب به زن فیلم یعنی سیلویا بگوید (آخرین جمله را بوگی در حالی می‌گوید که پکی به سیگار می‌زند).

 

Mark: I love u

Sylvia: I love u too

Mark: I love u 3

Sylvia: I love u 4

?Mark: for what

3 thoughts on “Deleted Scene: I Love U

  1. …سلام
    قشنگ بود…(for what)همیشه آدمهارو از روی ادبیات کلامی روزمره وحالت ادا کردن حرف و نوع شوخی ها شون و….و…تو ذهنم دسته بندی می کنم اصولا متفاوت بودن رو خیلی خوب میشه حس کرد *

    گاهی اوقات برای بیان منظور کلمات انگار خیال بدنیااومدن ندارند !!!منظورم اینه که هم ژست ادا وخود کلمه ش زیبا بود(جونم دراومد تا این کامنتو نوشتم)
    …..

  2. ۱- نقدنویسی و فیلم‌سازی با هم نمی‌سازند. غلیظ‌شدن وجه آگاهانه و آپولونی راه را بر خلّاقیّت می‌بندد. پل شریدر دانست و کنار گذاشت و تازه می‌گفت که به هنگام نوشتن فیلمنامه، آگاهیم را پشت در اتاق می‌گذاشتم. این یک وجه قضیّه،‌ یکی دیگر اینکه منتقدان فیلمسازشده را در این دیار خیلی جدّی نمی‌گیرند. انگار کار دوّمشان باشد. ایرج کریمی اگر منتقد نبود به نظرم کارهایش بهتر دیده می‌شد. مجید مجیدی در مراسمی گفت که امیدوارم منتقدان نقدشان را بنویسند و پا توی کفش ما نکنند. نمی‌دانم کسی پیشتر به او گفت که بازیگران بازیشان را بکنند یا نه. خلاصه باید فکری برای این موضوع بکنی.
    ۲- چای وارداتی سرطان‌زا خطرناکتر است یا سیگار؟
    ۳-این فیلم را که ساخته‌اند،‌ اسمش یادم نیست. اوّل سیلویا چای به بوگی تعارف می‌کند و می‌گوید:
    ?Sylvia: Do you like tee
    و بوگی جواب می‌دهد که:
    .Mark: I love after T
    و ادامه‌ی ماجرا.
    ————
    پاسخ: حرف شما حرف درست و اندیشیده‌ای است اما اجازه بدهید در مورد این حقیر صدق نکند.

Comments are closed.