جشنواره فجر ۹۲ هم گذشت:
– سطح فیلمها بالاتر از انتظارم بود. عادت به غر زدن و پز روشنفکری گرفتن دربارهی فیلمها ندارم و دستکم ده فیلم قابلتوجه در این دوره از جشنواره دیدم و لذت بردم.
– امسال هیچ یادداشتی برای مجله فیلم نمینویسم. دو سال است که تصمیم گرفتهام هیچ یادداشت و نقد رسمیبر فیلمهای ایرانی ننویسم و خوشبختانه تا کنون بر این روال پایدار بودهام.
– وزارت ارشاد در همین قدم اول جا زد و رفتاری نامحترمانه با عصبانی نیستم رضا درمیشیان کرد. بارها گفتهام سیمرغ جشنواره کمترین ارزشی ندارد و بهتر است جدی نگیریمش. همین که فیلمها دیده شوند کافیست.
– وضعیت برج میلاد از سال گذشته بهتر بود اما هرچه به پایان نزدیک میشدیم اوضاع بدتر و مغشوشتر میشد. باید فکری اساسی کرد اگر بشود!
– چند فیلم را در سینماهای مردمیدیدم و استقبال مردم واقعا خوب بود. فیلم دیدن در سینمای مردمیبسیار لذتبخشتر است.
– فیلمسازان جوان واقعا امیدوارکنندهاند و ایدههای جذابی دارند. نسل سالخورده فیلمساز واقعا به ته خط رسیده و با هیچ جور مالهکشی نمیشود ازشان دفاع کرد. خودشان حرمت قائل نیستند برای خودشان. برای چند ده میلیون پول اعتبار خودشان را حراج میکنند. البته پول چیز مهمیاست و حرجی بر این پیرمردان نیست.
– فلان بازیگر زن برای هر فیلم ۱۳۰ میلیون تومان میگیرد و بعد دم از عشق به مردم و سینما و هنر میزند. مزخرف است. بهتر است حرفهای رفتار کند و بگوید من فقط یک بازیگرم که خوب بازی میکنم و پولش را هم میگیرم. این همه حرف مفت زدن دیگر بس است. تهوعآور است.
– حد سینمای ایران همین است. اگر همین نبود بعضی از فیلمسازان میانمایه اینقدر توی بوق نمیشدند. نابغه مثل شهرام مکری مگر چند تا داریم؟
– بهتر است فکری به حال این جشنواره شود تا فیلمهای خوبتر در بخش خارج از مسابقه و نوعی تجربه و از این مزخرفات نمانند و فیلمهای بنجل وارد مسابقه شوند. منظورم بهتر دیده شدن آن فیلمهای خوبتر است؛ رقابت و جایزه و اینها را بیخیال.
– فلان منتقد با فلان بازیگر در حال لاس زدن است. فلان منتقد چسبیده به دمب فلان تهیهکننده، فلان منتقد هر پنج دقیقه یک بار با یک سینماگر خوشوبش میکند. احتمالا پای هیچ منفعتی در میان نیست. شاید یکی از راه برسد و بگوید خود تو را هم با فلان تهیهکننده دیدهایم. بله درست است اما من قصد نقد فیلم ایرانی نوشتن و باج دادن ندارم. اگر کردم گردنم را بزنید. دریوزگی بس است.
– میگویند فلان فیلم را نبین چون پاچهخواری نظام است میروم فیلم را میبینم و دقیقا برعکس است. میگویند فلان فیلم بد است چون سازندهاش قبلا اطلاعاتی بوده. فیلم را میبینم و بسیار لذت میبرم. یاد گرفتهام که متن را فارغ از فرامتن ببینم.
– قبلا فکر میکردم اختلاف سلیقه روی یک فیلم هیچ ربطی به رفاقت و صمیمیت دو منتقد ندارد حالا بهخوبی میدانم که ما با هر انتخابی حد و مرز ارزشها و جهانبینیمان را معین میکنیم و این قضیه اصلا شوخیبردار نیست. تلخ است ولی راستین. از هم دور میشویم.
– برای شما روزهای خوشتر و برای خودم تحقق هرچه زودتر ساخته شدن اولین فیلم بلندم را آرزو میکنم.
مهر افزون.
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
خیلی خوب است که بدون جانب داری و منصفانه به فیلم ها نگاه می کنید.
کاش این نگاه یک دست شامل حال همه ی سینمایی های کشورمون
می شد و این باندها و جاده ها جمع می شد!
کاش حداقل در نوشتهای مفصلتر از حاشیهی جشنواره و فیلمها مینوشتید از جنس همین چند نکته که اینجاست.
سلام
آقا ما دوباره اومدیم. آموزشی تمام شد
————-
پاسخ: درود بر تو سرباز وطن. خوش آمدی
جشنواره امسال واسه من طعم دیگه ای داشت. حضور در کنار تو و زن داداش عزیزم خاطره ای خوب واسم رقم زد. خوشحالم 🙂
درود بر تو رضای عزیز
سپاسگزاری و خسته نباشید بابت مطالب کوتاه و جالبی که در مورد فیلم ها و حواشی آنها نوشتی و ما را در جریان جشنواره قرار دادی
شاد و پایدار باشی
به امید دیدار