تا جشنواره ـ ۲

خب ظاهرا همه چیز همان جوری دارد می‌شود که باید بشود.یعنی خراب…

شنیده می‌شود برخی از فیلمسازان مثل تهمینه میلانی و کاهانی و… فیلم‌هایشان را به جشنواره نداده‌اند. یکی از دو فیلم جیرانی با نام «قصه‌ی پریا» پس از جرح و تعدیل فراوان به بخش غیررقابتی «نوعی نگاه» راه یافته و فیلم «من یک مادر هستم» کلا پذیرفته نشده. این بخش نوعی نگاه یک جور بار تحقیرآمیز و حذفی دارد. خیلی از فیلم‌هایی که به بخش مسابقه راه پیدا می‌کنند به‌مراتب ضعیف‌تر از آن‌‌هایی هستند که قرار است در بخش نوعی نگاه نمایش داده شوند.

راستش فکر نمی‌کنم برای من و شما اهمیتی داشته باشد که فیلم‌ها در چه بخشی به نمایش دربیایند و یا حتی سیمرغ به چه کسانی برسد. دیگر برای‌مان عادی شده که بهترین‌ها به نوعی نادیده گرفته شوند و فیلم‌‌ها به بهانه‌هایی مثل تلخ بودن و… از گردونه‌ی رقابت حذف شوند.

بخش بین‌الملل جشنواره هم یک بخش فرمالیته و باری به هر جهت است که ظاهرا چیزی جز اسراف بیت‌المال در پی ندارد. امسال هم این بخش زاید و بی‌مورد سوهان روح خواهد بود. شمار فیلم‌های قابل توجه این بخش به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد. مطلبی در این‌باره نوشته‌ام که همزمان با آغاز جشنواره در یکی از ویژه‌نامه‌های روزانه خواهید خواند. جای انتشارش را همان زمان خدمت‌تان عرض خواهم کرد.

یکی از فیلم‌هایی که موکدا تماشایش را به خوانندگان این نوشته پیشنهاد می‌کنم «آفریقا» اولین فیلم بلند هومن سیدی است. فیلمی‌که حیرت‌زده‌تان خواهد کرد. با داستانی ساده اما پر از جزییات و اجرایی فوق‌العاده درخشان با تصاویری چشمگیر و البته بازی‌های محشر و درجه یک. بازی جواد عزتی در این فیلم به‌قدری جذاب و شیرین است که تاثیر پایان هولناک قصه را برای‌تان چند برابر خواهد کرد. عزتی همان بازیگری است که نقش یکی از پیرمردان لقوه‌ای قهوه‌ی تلخ را بازی می‌کند، همان که «کیه؟! کیه؟!» تکیه کلامش است. تردید ندارم آفریقا به مذاق خیلی‌هاتان خوش خواهد آمد. آدم را یک‌جورهایی امیدوار می‌کند به آینده‌ی این سینما… و شاید درست به همین دلیل است که فیلم را به بهانه‌ی سیاه‌نمایی به بخش فیلم‌های ویدیویی فرستاده‌اند تا هرچه‌کم‌تر دیده شود ولی فیلم خوب مثل خورشید است؛ همیشه پشت ابر نمی‌ماند.

خبر بد دیگر این است که فیلم بهرام توکلی به جشنواره نخواهد رسید. چه بد…

و این فیلم‌ها را هم از دست ندهید:

چیزهایی هست که نمی‌دانی(فردین صاحب‌زمانی): در پست قبل هم درباره‌اش نوشته بودم

آقا یوسف(دکتر علی رفیعی): مهدی‌هاشمی‌اش به صد تا فیلم این سینما می‌ارزد

سعادت آباد(مازیار میری): مخصوص آن‌ها که می‌دانند چه کسی از ویرجینیا ولف می‌ترسد

مرگ کسب‌وکار من است(ثقفی): یک تجربه‌ی اول قابل توجه.

اسب حیوان نجیبی است(رضا کاهانی): فیلمی‌پرکاراکتر و حسابی شلوغ. با بازی‌های متفاوت و جذاب.

انتهای خیابان هشتم(علیرضا امینی): زیر پوست شهر را با این فیلم ببینید

وقتی چند ماه قبل خبر ساخته شدن «انتهای خیابان هشتم» براساس فیلمنامه‌ای از همکار و دوستم محمد باغبانی را شنیدم بی‌نهایت خوشحال شدم و بی‌درنگ برایش پیغام تبریک فرستادم… ولی متاسفانه اختلاف‌هایی سر ساخته شدن فیلم امینی به وجود آمد که شیرینی این موفقیت را تا حدی زایل کرد. امیدوارم اختلاف‌ها ختم به خیر شود و روزهای بهتری را برای جوانان هم‌نسل خودمان در سینما ببینیم.

حتما می‌دانید که قرار است بزرگداشت آقای کیمیایی در جشنواره‌ی امسال برگزار شود. من که بی‌صبرانه منتظرم «ردپای گرگ» و «سلطان» را یک بار دیگر روی پرده‌ی نقره‌ای و در تاریکی باشکوه سالن سینما ببینم. این فرصت مغتنم را نباید از دست داد، البته اگر این فیلم‌ها در برنامه‌ی نمایش چشنواره باشند. فکرش را بکنید؛ سکانس دربند و رضا و صادق‌خان و اقا تهرانی روی پرده‌ی بزرگ سینما…. وای خدای من. چه شود.

یک مطلب جانانه برای استاد کیمیایی هم طلب شما که همزمان با شروع جشنواره تقدیم‌تان خواهم کرد.

پی‌نوشت: آدم‌برفی‌ها هم که با پیگیری‌های سردبیرش رفع فیلتر شد. چه خوب. مگه نه؟

11 thoughts on “تا جشنواره ـ ۲

  1. بله. زنده‌باد. آدم‌برفی‌ها درست شد بالاخره.
    بابتِ خبرهایِ دیگر چیزی برایِ گفتن ندارم چون فعلاً جشنواره‌ی بین‌المللیِ فیلمِ فجر به مذاقم خوش نمی‌آید.

  2. ایمیل

    رضایِ عزیزم از امروز شروع کردم نوشتنِ اولینِ فیلمنامه رو و تا پایانِ تعطیلاتِ نوروزی تمومش می‌کنم. مرسی رفیق که گفتی فقط بشینم و بنویسم. خوبه که درگیرش شدم و دارم باهاش زندگی می‌کنم.
    می‌بوسمت
    ————-
    پاسخ: 🙂

  3. سلام

    حالا که شما فیلم های این دوره رو آوردین، این روزا ودر آستانه جشنواره مرور بعضی دوره های قبل جشنواره و فیلمهای هر دوره هم به نظرم جالبه.

    فیلمهای مهم دوره پنجم: ناخدا خورشید، خانه دوست کجاست، اجاره نشینها
    دوره هفتم: هامون، مادر، مهاجر
    دوره دهم: مسافران، ناخدا خورشید، نرگس
    دوره سیزدهم: روز واقعه، کیمیا، پری، روسری آبی
    دوره هفدهم: مصائب شیرین، رنگ خدا، دو زن، روبان قرمز، زشت وزیبا
    دوره نوزدهم: باران، زیر نور ماه، سگ کشی، پارتی، مسافر ری
    دوره بیستم: خانه ای روی آب، کاغذ بی خط، ارتفاع پست، من ترانه…
    دوره بیست و دوم:مهمان مامان، شهر زیبا، ننه گیلانه،بوتیک، قدمگاه، دوئل، مارمولک
    دوره بیست سوم: خیلی دور خیلی نزدیک، بید مجنون، کافه ترانزیت
    دوره بیست و چهارم: چهارشنبه سوری، عصر جمعه، به نام پدر، به آهستگی
    دوره بیست و پنجم: مینای شهر خاموش، خون بازی، سنتوری، روز سوم
    دوره بیست و ششم: به همین سادگی، اواز گنجشک ها، فرزند خاک
    دوره بیست و هفتم: درباره الی، بیست، بی پولی، تردید
    دوره بیست و هشتم: به رنگ ارغوان، هفت دقیقه…، طلا و مس، کیفر،

    اینا فیلمایی هستن که در هر دوره به هر عنوان جایزه گرفتن. حال بماند که مثلا این دوره آخر فیلمهایی مثل هیچ،پرسه در مه و فصل باران های موسمی هم جز فیلمهای با اهمیت حداقل از نگاه منتقدان بودند.

  4. سلام آرضا.
    فقط ۳نکته کوتاه:
    ۱٫ممونم ازت, به خاطر لطف و محبتی که تو این چند روز بهم داشتی.
    ۲٫به قول خودت,همیشه فیلمهای خوب نادیده گرفته میشن.حالا جشنواره ما هم همینطوریه.
    البته در همه جای دنیا این اتفاقات میفته و اسکار ها,رو حساب, لطف و مرام و سن وسال عرضه میشن.ولی فیلم خوب, از بین هزارتا فیلم به ادم چشمک میزنه و خودشو نشون میده.
    توی همه جشنواره ها,فقط کن رو عشق است.
    ۳٫میدونستم که به لطف تو دوست عزیز,هرگز آدم برفیها آب نمیشن.حتی در گرمترین ماهای تابستان…..
    ——————
    پاسخ:بله آقا مهران- اول آخرش کن هست و بس.

  5. سلام آقا رضا…
    بسیار خوش حالم که بازم پستی به انی پر انرژی ای برامون نوشتید…
    این روزا که اخبار جشنواره رو دنبال می کنم بیشتر و بیشتر دلم قرص می شه که آینده ی روشنمون زودتر و زودتر می رسه..
    وقتی آقای کاهانی رو می بینم که همه ی آینده ی کاری خودش رو فدای صداقت و زدن حرف حق می کنه دلم روشن تر از همیشه میشه…
    با معرفی شما هم دیگه می تونیم یک خوش آمد گرم بگیم به همه ی جوانان پر آتیه مون
    از بهرام توکلی بزرگ ( که حیف و صد حیف برای نرسیدنش به جشنواره – ولی بعد جشنواره موقع اکران پرسه در مه شون چه ها که نکنیم ) , هومن سیدی ,…

    اینبار با اراده ی محکم تر روی دیوارهای اتاقمون می نویسیم که :
    یه روز خوب میاد….

    پی نوشت : آقا خوش خبر باشید برای آدم برفی ها…من و مرتضی هم آماده ایم از انتهای بهمن

  6. آقا رضا شما فیلم آقای توکلی رو که قرار بود یادداشت مجله فیلم رو براش بنویسید , تونستید تماشا کنید؟
    —————-
    پاسخ: طبعا نه. ولی امیدوارم یه جوری برسوننش به جشنواره تا ببینیم.

  7. رضا ، چقدر خوب نوشته ای . واقعا می گم . معلوم است که اوضاع ات حسابی رو به راه است چون من مشتاق تماشای همه ی فیلمهایی که نوشتی شدم . کلی ذوق زده ام که آدم برفی ها راه افتاد . بهتر از این نمی شود . آدم برفی هایی که کسانی مثل آرمین ابراهیمی،هومن داوودی ،بهمن شیر محمد را تحویل جامعه نقد نویسی ایران داده است . شروع مجددش جای بسی خوشحالی دارد و وظیفه همه ی بچه هاست که هر روز نفسی تازه در آن بدمند . ممنون از این پست خوب ات.
    —————–
    پاسخ: ممنون ایمان جان. آدم‌برفی‌ها چندین نفر دیگه رو هم معرفی کرده ولی وقتی معرفت سرشون نمیشه بهتره اسمشون حتی واسه یادگاری هم نباشه

  8. سلام آقا رضا. آقا یه درخواست…شدیدا علاقه مندیم که شما موقع جشنواره، هر شب بعد دیدن فیلمها، بیاین تو همین وب، کوتاه و صریح نظرتون رو راجب فیلمهایی که اون روز دیدین بنویسین. میزان علاقتونو نسبت به فیلمهایی که دیدی بگی و یه چند خط هم واسش قلم بزنی. خیلی عالی میشه. خیلی. نقدهای کوتاه و جذاب و به روز. همه میشن مشتری اینجا. مخصوصا که الان اکثر مثلا منتقدین نظراتشون رو فقط و فقط تو مجله ها می نویسن که خوب، قطعا دیگه از جذابیتش خیلی کم میشه. مهم آنلاین بودنه. امیدوارم، و شدیدا امیدوارم شما که وبت این قدر آنلاین و به روزه، یه حالی به بیننده هات بدی و شب ها جشنواره آنلاین ترش کنی با نقد فیلمهایی که هر روز دیدی. شدیدا منتظریم…

    «یا علی مدد»
    —————–
    پاسخ:قربانت برادر. ایشالا هر روز چیزی خواهم نوشت. یا علی

  9. سلام آقا رضا.
    خیلی خیلی با آقا حسین موافقم..هر روز جشنواره یه پست جدید چی میشه…

    انشالله که آقای توکلی فیلم رو بتونن برسونن. دیشب هم که بالاخره ” پرسه در مه ” به حقش در جشن منتقدان رسید خدا رو شکر..
    خیلی خیلی بابت انتخاب مقالتون در جشن منتقدان تبریک می گم…
    یه روز خوب میاد
    ————–
    پاسخ:ممنون عزیز

  10. مطلب “نمونه هایی از پیرنگ در روایت”تو کدوم شماره چاپ شده؟ و تبریک.
    ———-
    پاسخ: والا من چون از فیلم نگار دل خوشی ندارم ترجیح می‌دم کسی رو ارجاع ندم به اون جا. این جایزه هم واقعا ربطی به من و کارم نداره. ترجیح می‌دم درباره‌ش چیز بیش‌تری نگم. ولی در هر حال از حسن نظر شما ممنونم.

Comments are closed.