در کمال خونسردی
آقای رضاداد دبیر جشنوارهی فجر در پاسخ انتقادهای پرشمار به راه نیافتن بعضی فیلمها به بخش مسابقهی جشنوارهی فجر به شکل استادانه و شگفتانگیزی دو گزارهی ماهیتاً متناقض را کنار هم قرار دادهاند. این البته از دستاوردهای سخنوری است. گفتهاند: «به انتخاب هیأت انتخاب احترام بگذاریم و تا وقتی تمام فیلمها را ندیدهایم، قضاوت نکنیم.» به نظر میرسد با یک سخن کاملاً محترمانه روبهروییم که اطمینان و آرامش از آن به بیرون میتراود (و این بیتردید محصول استادی یک سخنور است). اما صبر کنید. اینکه ملاک، نظر هیأت انتخاب است یک چیز کاملاً راستگویانه و قاعدهی بازی در هر جشنوارهای است. هر هیأت انتخابی بنا به سلیقهی خودش که ممکن است بسیار متعالی یا نازل یا میانه باشد فیلمها را انتخاب میکند. اما جملهی بعدی کار را حسابی خراب میکند. رضاداد مخالفان و منتقدان پرشمار را به قضاوت زودهنگام متهم میکند و مدعی است فیلمهای انتخابشده از فیلمهای انتخابنشده بهتر بودهاند. تأکید دوبارهی او تردید را از بین میبرد: «ارزیابی دربارهی فیلمها را به بعد از دیدن همهی آثار موکول کنیم.» کسی باید جرأت کند و به عرض ایشان برساند که جای شما خالی، ما تحلیلگران سینما سالهاست این کار (ارزیابی) را کردهایم. تجربه مطلقاً حرف شما را اثبات نمیکند و اجازه بدهید سادهانگارانه باور نکنیم که امسال با تمام سالها فرق دارد چون راستش را بخواهید وضعیت کلی تصمیمگیری در سینمای ایران هم ابداً مؤید حرف شما نیست. میخواهید فهرست شگفتآور و اسفباری از فیلمهایی که شایستهی مسابقهی فجر دانسته نشدهاند و بعداً معلوم شده بارها و بارها و بارها مهمتر و جذابتر و… از فیلمهای مسابقه بودهاند ارائه کنیم؟ اصلاً چرا راه دور برویم؟ به همین یکی دو دورهی اخیر سر بزنیم و ببینیم چه قلع و قمع حسابشدهای در کار بوده است.
سال گذشته در یادداشتی روزنامهای از حسن نظر آقای رضاداد در پاسخ به پرسش عجیب و سوگیرانهی یک مجری تلویزیونی تمجید کردم. ایشان جشنوارهی فجر را جشنوارهای نهفقط برای فیلمهای «ارزشی» که ویترینی برای کل سینمای ایران دانسته بودند. به همان اندازه که آن پاسخ آزاداندیشانه رنگ امید داشت، لحن دیپلماتیک امسالشان (که از فرط خونسردی حسابشده و تصنعیاش احتمالاً برای طردشدهها بهشدت آزاردهنده است) ناامیدکننده است. این سخنانِ برآمده از موضع بالا وقتی از سابقهی غمانگیز جشنوارهی فجر در طرد بعضی فیلمها و عنایت خاص به برخی فیلمها باخبر باشیم، بهراستی شایستهی تذکر است. حتی تماشاگر عام امروز هم به لطف گسترش اطلاعرسانی میداند کدام فیلمهای مهم و باارزش پشت سد ممیزی یا توقیف (یا هر کلمهای شبیه به این کلمهی منحوس) ماندهاند (واقعاً لازم است نام ببریم؟). اگر نام تعدادی از فیلمهای حاضر در مسابقه و فیلمهای خارج از مسابقه (یا بازمانده از جشنواره) در همین چند دورهی اخیر را پیش بکشیم مشخص میشود که هیچ نیازی به نگاه کارشناسانه برای تشخیص تفاوت چشمگیر این دو دسته نیست و هیچ هیأت انتخابی منطقاً نمیتواند اینقدر هنربهدور و هنرستیز بوده باشد. یک واقعیت مشخص وجود دارد: به هر دلیل ایدئولوژیک یا ترس روزافزون از عوامل فشارنده، فیلمهایی باید کنار بروند و فیلمهای خنثی و بیخاصیت (که در آینده حتی اسمشان را هم کسی نخواهد آورد) جایگزین آنها شوند. چه بد! مروت این است که در چنین شرایطی به همان جملهی اول اکتفا کنیم: «این سلیقهی انتخابکنندههاست.» جملهی بعدی بوی نخوت و خودبسندگی میدهد و البته زخمیاست بر روح و روان آن هنرمندی که با دل و جان فیلم ساخته و بنا بر مصلحت، حکم است که نادیده گرفته شود. اما قضاوت تاریخ، ورای سخنوری است. چه خوب!
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
اقا رضا میشه از این جهت هم دید.
این مدیر سیاست مدار و کهنه کار عرصه سینما !!!
نمیخواد بلای سال قبل یعنی اکران قصه ها ، عصبانی نیستم و … توی جشنواره و ایجاد کمپین فشار برای توقیف اونها از مجلس تا رسانه های ارزشی سرش بیاد در حالی که اگر اون فیلم ها مستقیما اکران میششدند یک دهم این جنجالا براشون درست نمیشد .
و این یک دلیل ساده داره : نود درصد دوستان ارزشی و مجلسیون فقط توی جشنواره فیلم مبینند و دیگه طی سال رنگ پرده سینمارو به چشم نمیبینند!!
شاید این یه حربه است برای اکران کم دردسر همون فیلم های کنار گذاشته از جشنواره در طول سال اینده.شاید.
خیلی خوشبینم رضا جان نه؟!
———-
پاسخ: شاید همینطور باشه که میگی تورج جان. اما مشکل من با نیت ایشان نبود بلکه با آن جملهی دوم مشکل دارم به دلیلی که توضیح دادم.