نخست: تو همان به که بگریانی
دقیقا یادم نیست چند سال پیش بود که در روزهای ماه رمضان خبرنگاری از «باشگاه خبرنگاران جوان» با من تماس گرفت و نظرم را درباره برنامه ماه عسل جویا شد و من هم تا میتوانستم از برنامه نامبرده تعریف کردم. مهمترین عامل موفقیتش را هم حضور مجری جذاب و خوشسروزبانش احسان علیخانی میدانستم و معتقد بودم هندیبازی و اشکگیری مفرط ماه عسل برای پالایش روانی ملت همیشه در صحنه، مفید است و جواب میدهد. آمار رسمینشان میدهد بزهکاری ایرانیها در ماههای رمضان و محرم کاهش چشمگیری دارد و این شرمسارانه بدان معناست که بسیاری از بزهکاران، کسان حاضر در سرشماری مسلمانان کشور عزیزمان هستند و دست بر قضا میانهای با «تقوا» ندارند تنها با احساساتگرایی مذهبی /معنوی میشود آنها را موقتاً از بزهکاری بازداشت.
هنوز هم بر آن باورم و گمان نمیکنم ماه عسل با رویکرد خندهآمیز/ کمیک یا رویکرد تحلیلی/ انتقادی توفیقی به دست بیاورد و چنین پتانسیلی هم در اندیشه و بینش سازندگان برنامه به چشم نمیخورد. البته هنر مجری برنامه در زبانبازی آن هم از جنس منبری (خودش بارها با افتخار تأکید کرده که تلمیذ پامنبری است) است و از نظر اطلاعات عمومیو تسلط بر مباحث نظری، چپ این مرد حکیم، خالی خالی است. برای مردمیبا فرهنگ بهشدت مسألهدار و آسیبدیده، رویکرد احساسی و عاطفی و به تعبیری سرراستسر غرق کردن مخاطب در هندیبازی نتیجهای درخشان به بار میآورد و جدا از تأثیر زودگذر احساسی، گاهی هم تغییر پایدار در بینش یک فرد به مقولههای انسانی و اخلاقی حاصل میشود.
دوم: پول آخرین تیر ترکش است
امسال فشار روی برنامه ماه عسل از هر سالی بیشتر است. در همین چند روز آغازین ماه رمضان، چندین کارشناس در رسانهها رویکرد برنامه را بهشدت تخطئه کردهاند و اعداد و ارقامیهم منتشر شده که بیانگر دستمزد بسیار بالای سازندگان برنامه است. بعید نیست این هجمهها سرآخر در راستای نیت مهاجمان، اثر کنند و در سالهای آینده خبری از برنامهای با این ترکیب و گروه نباشد. آویزان شدن به اتهامهای مالی احتمالاً آخرین راهکار برای تهییج احساسات عمومیو تخریب هر نهاد و شخصیتی است؛ دستکم این فرمولی است که در دوران رکود اقتصادی حسابی جواب میدهد.
سوم: ماه خدا و تهدید بندگان
یک حکم فقهی/ قضایی داریم که «روزهخواری در ملأ عام جایز نیست». معنای ضمنیاش این است که خوردن و آشامیدن در غیاب دیدگان روزهداران متضمن حرجی نیست. عاقلانهاش هم این است که حریم شخصی هر فرد، اگر در آن مرتکب کاری نشود که به دیگران آسیب برساند، محترم و مصون است. از سوی دیگر مدام در در فقه اسلامیتأکید میشود که اصل بر برائت است. همهی اینها را کنار هم که بگذاریم متوجه میشویم که رویکرد تهدیدگرانهی انتظامیبه مقولهی روزهداری (که قرار است امری معنوی باشد) بسی فراتر از واقعیات شرعی و اجتماعی است. همانطور که با ورود بدون اجازه به منزل بسیاری از شهروندان میشود ثابت کرد که آنها دستگاه گیرندهی ماهواره دارند یا با ورود آکروباتیک و سلحشوارنه به حریم سکونت شهروندان (و حنی روستانشینان و عشایر) میشود دیش ماهواره را دید، احتمالاً با ورود نالازم به انواع شرکتها و دفاتر شخصی، و نیز خانهی مردم یا حتی توالت عمومییا کنجهای مخفی سازههای شهری میشود کسی را در حال نوشیدن آب یا خوردن تیتاپ و… پیدا کرد و مرتکب را به جرم روزهخواری آن هم در ملأ عام به اشد مجازات رساند!
در عجبم که چهطور بدیهیترین امور عقلانی و شرعی، در رویکردی که هدفی جز ارعاب و نتیجهای جز دینگریزی ندارد، نادیده گرفته میشوند. بر این باورم که روزهخواری در ملأ عام نعریف مشخصی دارد و تجسس برای کشف چیزهای پنهان در این مقولهی دینی، چیزی جز نادیده گرفتن لجبازانهی مفهوم «ملأ عام» نیست. به همهی اینها اضافه کنید مردمیرا که غالباً به باور دیگران احترام میگذارند و حتی اگر به هر دلیلی مایل یا مجبور به روزهخواری باشند، آن را به گونهای برگزار میکنند که کارشان را توی بوق نکنند و حرمت ماه رمضان را نگاه دارند. از این رو تهدیدهای هر روزهی نیروهای قهریه خطاب به ملت ایران در ماه رمضان را _که قدمتی دیرینه دارد و سال به سال غلیظتر میشود _ مفرط و نامتناسب با واقعیات اجتماعی میدانم.
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
بهنظرم «ماه عسل» اگر رویکردی تقریباً قصهگو و روایتی غافلگیرانه داشته باشد برنامهی بهتری میشود تا اینکه صرفاً بهدنبال تأثر تماشاگرانش باشد.
نخست : آقا به نظرم بزرگترین مشکل ماه عسل همین نکته ایه که شما در تاییدش به کار بردید …نگاه ونوع اجرای علیخانی در بسیاری ازلحظه های برنامه به شدت غیر انسانی،سطحی،ابزاری و پر از پرگویی و قصه بافیه..ته این نوع نگاه شما یک نوع تقلیل گرایی دیده می شه که حداقل با شناخت نسبی که من از شما دارم از اون بخش زیبایی شناسی شخصیت شما دوره..به شدت هم دوره..شاید علتش اینه که دراین نوشتار ازنگاه اجتماعی به ماجرا بیشتر نگاه کردید تا چهارچوب نمایشی اون ..شاید ..
دوم : درباره ی بخش آخرنوشتار که به روزه گی اشاره داشتید دستگیرم نشد که دقیقا به کجا رسید حرف ..!
ممنون..
خوب باشی ..