یک
این روزها جای هر زخمیرا با لیزر پاک میکنند اما بعضی پزشکان صادقانه میگویند موفقیتش صددرصد نیست؛ همیشه مقداری باقی میماند. بهتر از هیچی است.
دو
زخم اگر چرک کند دیرتر خوب میشود. زخم چرکی را نباید بست. زخم در گرمای تابستان میپزد. نباید گذاشت زخم بپزد.
سه
زخم ماحصل دفاع بدن است در برابر کوفتگی و بریدگی و سایش. خوب یا بد این تمام چیزی است که تن در چنته دارد.
چهار
بعضیها زخمشان شکوفه میکند. با هر زخمیگوشتی جوانه میزند. گاهی جوانهها درختچه میشوند.
پنج
چاقو برای فرو کردن تا دسته نیست. هیچ چیزی برای فرو کردن تا دسته نیست. اما در حضور خشم و غضب، هر عمقی مجاز است.
شش
زخم را میشود مهار کرد. کمرنگ کرد. میشود با سطح پوست یکی کرد که سختتر دیده شود اما…
هفت
… رد زخم همیشه خواهد ماند؛ اگر دقیق نگاه کنی.
هشت
باید به باقیماندهی زخم خو کرد. انسان رفیق همراهتر از زخم به خود ندیده.
نه
بعضی زخمها مرهم نمیخواهند، خودشان مرحمتاند.
ده
پلنگ زخمی، نفرین لایزال است.
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
زخمی که از کودکی جا مانده. رفقای وقت (که آدم حسابشان میکردم) گذاشته و رفتهاند، امّا زخمه مانده، انگار که بیش از آدم[نما؟]ها میفهمد، انگار آنها (در حدّ جلبک هم) نمیفهمند، امّا زخمْ دلش دریاست.
عالی بود قربان