درباره‌ی اقتباس در سینمای ایران

سایت خبری سیمافیلم: سینمای ایران هیچ گاه با ادبیات ما تعامل درستی نداشته است.

رضا کاظمی‌منتقد و نویسنده سینما با بیان این مطلب گفت:در تاریخ سینمای ایران جز ابراهیم گلستان و ناصر تقوایی، هیچ‌یک از کارگردانان و فیلم‌نامه‌نویسان شناخته شده به معنای واقعی کلمه،داستان‌نویس نبوده‌اند؛حتی به گواه تاریخ برخی بزرگان سینمای موج نو در پیش از انقلاب که در فاصله سال‌های ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۵ موفق شدند سینمای مستقل ایران را زیر و رو کنند، بیش‌تر بدون فیلم‌نامه‌ای مشخص و بر اساس بداهه آثارشان را کلید می‌زدند.

او در این باره افزود: بیشتر سینماگران بزرگ ایرانی سینما را با طبع‌آزمایی در نوشتن آغاز نکرده‌اند؛ بلکه به شکلی غریزی فیلم می‌دیدند و فیلم می‌ساختند. به همین دلیل، اقتباس از آثار ادبی در میان بیش‌تر فیلم‌سازان ما کاری مرسوم نبوده است. البته اقتباس‌هایی موفق نیز در سینمای پیش از انقلاب وجود داشته که از آن جمله به دو کار درخشان ناصر تقوایی، آرامش در حضور دیگران و مجموعه ماندگار دایی جان ناپلئون، می‌توان اشاره کرد که به ترتیب اقتباس‌هایی از آثار غلامحسین ساعدی و ایرج پزشکزاد هستند. داریوش مهرجویی نیز در دو فیلم گاو و دایره‌ی مینا از دو داستان عزاداران بیل و آشغالدونی برداشتی موفق کرده است که از کارهای دوست‌داشتنی تاریخ سینمای ایران به شمار می‌آیند. و نیز می‌توان به برداشت بهمن فرمان آرا از دو داستان هوشنگ گلشیری در دو فیلم شازده احتجاب و  سایه‌های بلند باد  اشاره کرد که در زمان نگارش فیلم‌نامه، خود گلشیری در کنار بهمن فرمان آرا حضور داشته است.

کاظمی‌ادامه داد: البته یک مشکل مهم دیگر بر سر راه اقتباس در سینمای ایران وجود دارد و آن هم وجود توهم سینمای مؤلف در میان سینماگران ماست. متاسفانه سینماگران ما گمان می‌کنند اگر فیلم‌نامه‌های آثارشان را خود بنویسند، به فیلم‌سازانی  مؤلف تبدیل می‌شوند، در حالی که تعریف مؤلف در سینمای جهان چیز دیگری است. خیلی از فیلم‌سازان بزرگ و مؤلف مانند آلفرد هیچکاک فیلم‌نامه‌ی هیچ یک از آثار خود را ننوشته و بسیاری از کارهای درخشان‌شان اقتباس از رمان، داستان و نمایشنامه دیگران بوده‌ است.

این منتقد سینما درباره‌ی مشکلات موجود در پیوند میان نویسندگان شناخته‌شده عرصه‌ی ادبیات با جامعه نیز توضیح داد: در ۳۰ سال گذشته بسیاری از نویسندگان و فعالان عرصه‌ی ادبیات داستانی گونه‌ای از انزواطلبی را برگزیده‌اند و به جای آن‌که برای سطح گسترده‌ای از مخاطبان در جامعه بنویسند و حتی با سینماگران و بزرگان نمایش، برای برداشت‌هایی دراماتیک از آثارشان تعامل داشته باشند،بیش‌تر دوست داشته‌اند در خلوت و براساس دل‌مشغولی‌های فردی خود بنویسند که این موضوع، پیوند میان سینماگران ایرانی و ادبیات داستانی معاصر را بیش از پیش سست و کم رنگ کرده است.

رضا کاظمی‌با پیش کشیدن موضوع مهم کپی‌رایت، آن را یکی از سدهای موجود بر سر راه شکل‌گیری روندی درست برای اقتباس در سینمای ایران دانست و اظهار داشت: اگر می‌خواهیم روند اقتباس، شکلی استاندارد به خود بگیرد، باید موضوع کپی‌رایت در سطح فرهنگی جامعه حل شود. اگر حتی سینماگران ما می‌خواهند از آثار ادبی یا نمایشی مشهور در جهان برداشتی سینمایی کنند، باید بدانند که به هر حال ممکن است آثارشان در آن سوی مرزها به نمایش دربیاید و آن‌گاه اگر رایت اثری را که برداشت کرده‌اندنپردازند، ممکن است با اعتراض صاحب آن اثر یا وارثان او رو به رو شوند؛ مانند مشکلی که فیلم پری برای مهرجویی ایجاد کرد و او با شکایت خانواده‌ی سلینجر روبه‌رو شد. یا برای نمونه می‌توان به آخرین اقتباس خوب سینمای ایران، این‌جا بدون من به نویسندگی و کارگردانی بهرام توکلی اشاره کرد که برداشتی عالی و بسیار موفق از نمایشنامه‌ی باغ وحش شیشه‌ای  تنسی ویلیامز بوده و بدون تردید کپی رایت آن رعایت نشده است.

کاظمی گفت: متاسفانه سوءتفاهمی‌در میان منتقدان و نویسندگان سینمایی ما وجود دارد که وقتی با فیلمی‌اقتباسی روبه‌رو می‌شوند، بی‌درنگ با برشمردن ارزش‌های منبع اقتباس، مقایسه‌هایی بیهوده و اشتباه انجام می‌دهند که بیش‌تر باعث سرخوردگی سینماگران مشتاق برای اقتباس می‌شود. در صورتی که خوب می‌دانیم با حفظ ارزش‌های روایی منبع ،باید اثر اقتباس شده را در زمان نگارش فیلم‌نامه با مناسبات و نیازهای مدیوم سینما یا تلویزیون تغییر دهیم. البته بسیاری از کارهای اقتباسی سینمای ایران کارهایی مهمی هم نبوده‌اند و از سوی منتقدان با بی‌اعتنایی مواجه شده‌اند و این شرایط، کمکی به موضوع اقتباس نمی‌کند.

او بیان کرد: سینمای ایران به‌راستی به اقتباس نیاز دارد. اگر قانون کپی‌رایت در ایران شکلی رسمی‌به خود بگیرد، می‌توان از بسیاری از داستان‌های ایرانی استفاده‌ای درست و دراماتیزه کرد و حتی با پرداخت حق مؤلف، رضایت خیلی از نویسندگان ادبیات داستانی ایران را برای اقتباسی سینمایی از آثارشان به دست آورد و حتی می‌توان از آن‌ها در زمان نگارش فیلم‌نامه کمک گرفت. از دید من، یکی از اساسی‌ترین راه‌ها برای افزایش کیفی سطح فیلم‌نامه‌نویسی در ایران و پررنگ شدن روند اقتباس در سینما و تلویزیون ایران این است که بسیاری از فیلم‌سازان ما از توهم دیرینه‌ی خود دست بکشند و دست از نوشتن فیلم‌نامه بردارند. به هر حال، بسیاری از سینماگران ما در رده‌ی بزرگانی چون بهرام بیضایی و ناصر تقوایی که خود در نویسندگی استاد هستند قرار نمی‌گیرند.

رضا کاظمی‌در پایان تصریح کرد: بجز بخشی از سینمای جهان و ایران که به سینمای هنری و حتی ضدقصه مربوط می‌شود و البته هواداران خاص خود را دارد،باید پذیرفت صنعت سینما زمانی از دید اقتصادی رونق می‌گیرد که فیلم‌ها داستان‌گو باشند و قاعده‌های داستان گویی را به‌خوبی رعایت کنند. شاید مشکلات داستان‌گویی در سینمای ایران را بتوان با جذب درست نویسندگان نسل جوان در عرصه‌ی ادبیات داستانی حل کرد.


3 thoughts on “درباره‌ی اقتباس در سینمای ایران

  1. سلام عمو رضای عزیز فرصتم کم بود و فقط قسمتی از مصاحبه را خواندم بر میگردم.
    ————–
    پاسخ: سلام. ته معرفتی عسل خانوم. همین که سراغی از ما می‌گیری کفایت می‌کنه. دروووود

  2. سلام آقای کاظمی
    یه سوال،میشه غیر از هیچکاک اسم دو سه تا کارگردان مولف دیگه که فیلمنامه نویس آثارشون نبودن رو نام ببری؟
    ممنون
    —————-
    پاسخ:
    از هاوارد هاکس. جان فورد بگیر و برخی از مهم‌ترین آثار فرانک کاپرا بیا تا اسکورسیزی و دی‌پالما و… نمونه زیاده.

Comments are closed.