بهراستی ویژگی حافظ چیست که چنین هم نزد نخبگان ادب و هم در توده مردم افسون و جذابیت دارد؟ در مقایسهای سرسری با غزلهای دیگر شاعران بخصوص همشهری گرانقدرش عالیجناب سعدی که سلطان بی چون و چرای غزل عاشقانه است بهسادگی میتوان دریافت که راز دیگروارگی عالیجناب حافظ، در بینش عمیق اجتماعی و لحن گزنده انتقادیاش است که حتی عاشقانهترین غزلها را هم از موضع کلبیمسلکی قلندروار و نه از جایگاه عجز و لابه و التماس، تقدیم میکند.
در رندی و ناقلایی حافظ بسیار گفتهاند. در نگاه کلی به شعر ایشان، او مردی است زخمخورده از عشق که میداند در مناسبات جامعهای ریاکار و تحت سیادت حاکم بدکردار، چارهای جز خلوتگزینی و بیلاخ نشان دادن به مقبولیات اجتماع نیست. دیوان حافظ با غزلی آغاز میشود متضمن مصراعی از یزید بن معاویه که به لحاظ مفهومی(اگر درست و بدون لاپوشانی ترجمه شود) کلبیمسلکی حافظ را عیان میکند:
ادر کأسا و ناولها یعنی خطاب به ساقی که سگمست شده میگوید: ادرار کن یا بشاش توی جام میکه من در این ظلمتجا و شب تاریک و بیم موج، شاش تو را به هر چیز ترجیح میدهم.
انزوای حافظ درویشمسلکانه نیست و شعر او هم بر آیین درویشی نیست. شعر حافظ حاوی یک آنارشیسم سرکوفته است که اوضاع و احوال دنیا را دائما به چپ خود حواله میدهد. اما پلنگانه در کمین است که طالع اگر مدد دهد دلی از عزا دربیاورد.
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز