یکی از وقتگیرترین و البته خستهکننده ترین کارهای مثبتی که هر روز در مواجهه با مراجعان مطبم انجام میدهم تلاش برای ابطال نظرشان در باب درمانهای سنتی است. واقعیت این است که طب سنتی جز در موارد بسیار اندکی از تسکین علایم، هیچ جایگاهی در درمان بیماریهای جدی ندارد و تکیه بر آن میتواند به از دست رفتن زمان و بروز فاجعه در بیمار ختم شود. بخشهای بسیار اندکی از طب سنتی که بنیان علمیداشتهاند خیلی پیش از این به صورت بخشی از دانش آکادمیک در قالب شاخههای مختلف بهداشت و درمان درآمدهاند مثلا در علم تغذیه و و رژیمهای مختلف غذایی برای کنترل بهتر بیماریها. اما این ملاحظات حمایتی جایگزین درمان نیستند و همچنان درمان بر پایهی بیوکمیکال و در مواردی، بهرهگیری از نقش کمکی رفتاردرمانی و تغییر سبک زندگی است.
یا مثلا پس از اثبات اثر مثبت عسل بر اکزمای پوستی، این فکت در مهمترین کتاب مرجع درماتولوژی ثبت شده و تجویز آن به عنوان یک راهکار خانگی کمکی و تسکینی مبنای آکادمیک دارد. خوشبختانه محققان و دانشمندان علوم پزشکی هیچ گاردی در برابر راستیآزمایی ادعاهای طب سنتی نداشته و بیشترشان را غربال کردهاند. اما حجم انبوهی از ادعاهای بیاساس و واهی طب سنتی همچنان دستمایهی دکانداران این شاخهی غیرعلمیو موهوم است که به دلیل نگاه ایدئولوژیک حاکم در کشورمان، پشتوانهی قانونگذار و قوه قضایی را نیز دارند و ای بسا گاهی خود را به تقدس مذهبی هم پیوند میزنند تا راه هرگونه مخالفت را ببندند. (نامگذاری داروها به نام امامان شیعه و…).
ما در جامعهای به لحاظ ذهنی بیمار زیست میکنیم که مغز مردمش لبریز از انواع و اقسام موهومات است و در زندگی روزمره آنها را به کار میبندند و البته در نگاه نادرست و به شدت سطحیشان به مقوله پزشکی، هم اثرگذار است.
در جامعهای که امور مقدس خط قرمزند دکانداران اوهام تلاش میکنند امور خود را زیرکانه در قلمروی “تقدس” بنشانند و با این تابوسازی از گزند نقد مصون بمانند.
خرسند نیستم که هر روز در مطبم برای روشنگری در باب طب سنتی انرژی صرف میکنم چون یقین دارم و دیدهام که تغییر ذهنیت صلب و سیمانی معتقدان به آن مکتب تقریبا ناممکن است. تا نگاه حاکم بر آموزش و پرورش عوض نشود (که فعلا ناممکن است) خیال دکانداران طب سنتی تخت است که میتوانند از جهل رایج، بهرهی وافر بگیرند و شگفتا امکان آموزش این موهومات را در دانشگاه هم داشته باشند. در یک کشور قانونمند و عقلمدار، بسیاری از تجویزهای موهوم و بیاثر و چه بسا زیانبار طب سنتی میتواند به تعطیلی دکان فرد خاطی و کیفر قضایی برسد و در اولین قدم، عنوان پزشک از او سلب شود.
مبارزه با اوهام یک وظیفه و فعلا تقریبا نشدنی است. گسترهی اوهام بسیار فراخ است و طب سنتی فقط قطرهای از اقیانوس اوهام موجود در مغز ایرانیان است. نمیتوان ذهنیت مسموم یک فرد بالغ را عوض کرد (حتی شما دوست عزیز) اما امید دارم به روزی که کودکان این سرزمین بدون مواجهه با این اراجیف بزرگ شوند و رسم زندگانی بر پایه خردورزی و اندیشه را بیاموزند.
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز