فیلم استاد با زمان بیست و چهار دقیقه حاصل یک پروژه اکسپریمنتال به طراحی رضا کاظمیاست. فیلم درباره واکاوی مرگ یک استاد بازیگری است. شاگردان استاد درباره مرگ او سخن میگویند
لینک تماشا
اخطار لو رفتن قصه
این یادداشت را پس از تماشای فیلم بخوانید
استاد یک پروژه تجربی است که من صرفا ایدهپردازش بودهام و در واقع تستی است که برای انتخاب بازیگران فرعی فیلم بوتاکس گرفته شد. هر یک از عزیزان به سلیقه خود قصهای پرداختند حول محور استادی که با شصت قرص خودکشی کرده. ایدهی اولیه من فقط همین نیمخط بود. اما به لحاظ تئوریک مطمئن بودم سنتز جالبی از دل این تستها پدید خواهد آمد که همینطور هم شد. تا همین دو هفته پیش قصد نداشتم این ویدیوها را تدوین و ترکیب کنم. ناگهان وسوسه شدم. حاصل کار را بسیار دوست دارم و کاش به اندازهی یک فیلم بلند میشد اما تعداد محدود شرکتکنندگان کفاف چنین زمانی را نمیداد.
شخصا استاد را به چشم یک کمدی هجوآمیز میبینم و گمان میکنم جز این نباید دیدش گرچه در پایان سویهی دیگری بروز میکند به ترسناکی خود زندگی. طبعا آزاردهنده است و البته که قصدم چنین بوده. در تدوینش آگاهانه از پینگپنگی کردن دیالوگها خودداری کردم به جز مواردی اندک که آن هم خفیف و ناگزیر است.
به نظرم راشومونی دیدن استاد اشتباه محض است. استاد شخصیتی مورد توافق است و هیچ مورد متناقضی دربارهاش وجود ندارد. هر آنچه دربارهاش میگویند میتواند درست باشد. تنها تناقض، درباره نحوه مرگ است. اما اصلا مگر مرگ استاد قطعی است؟ و اگر با دقت بیشتر فیلم را از نو ببینیم، یکی از همین مثلا مصاحبهشوندگان نمیتوانسته قاتل استاد باشد و فرضیه خودکشی اساسا منتفی باشد؟ و یا اصلا این فیلمیاست که استاد از شاگردانش گرفته تا از آنها تست بگیرد؟ و…
چه میدانم. من هم یک تماشاگرم اما مشتاق و کنجکاو قصهای چنین بیاهمیت، و با تکتک بازیگرانش سمپاتی محشری دارم چون با عاشقان بازیگری محشور بودهام و آنها را مقهور و مظلوم در کانتکست خفقان و استبداد فرهنگی کشورمان میبینم. من هم یکی از همین عاشقانم.
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز