نگاهی به شمایل بازیگری لیلا حاتمی

شاه‌کلید

این نوشته پیش‌تر در مجله فیلم منتشر شده است

از آن دسته بازیگرانی است که استعداد زیادی برای کلیشه شدن در نقش‌های تکراری و یکنواخت دارد اما به شکل پیروزمندانه‌ای از این آسیب دور مانده است. تحلیل چرایی این وضعیت نیازمند بررسی شمایل این بازیگر است.

«چهره‌ی معصومانه» توصیف غالب و رایج از سیمای لیلا حاتمی‌است. برداشت مرسوم از معصومیت زنانه، آن را در تضاد با جذابیت‌های ظاهری و اغواگری زنانه قرار می‌دهد و از این بدتر یک جورهایی معصومیت را هم‌تراز با ناپختگی و کودکانگی می‌داند. حاتمی‌از موهبت‌های ظاهری بی‌بهره و چندان هم کم‌سن‌وسال نیست، اما ظاهرش به شکلی معنادار جوان‌تر از سن تقویمی‌اش است و با کم‌ترین تغییر در چهره می‌تواند حتی در قالب تازه‌جوان‌ها فرو رود. (سکانس‌های فلاش بک چهل سالگی و پرسه در مه از این دست‌اند.)‌ با این حال او زمانی که مجالش را داشته توانسته جلوه‌ای فمینین به شمایلش بیفزاید و رنگ‌و‌بویی متفاوت بگیرد که با تعریف مرسوم جذابیت زنانه در ارتباط باشد. برای درک بهتر این موضوع، باید به فیلمی‌از واپسین سال دهه‌ی هفتاد رجوع کرد که به‌خوبی نمایانگر توانایی حاتمی‌در بازیگری است: نقش‌آفرینی چشم‌گیر او در آب و آتش (فریدون جیرانی) توانست تعادلی در رفت‌وبرگشت‌های شخصیت مریم از یک روسپی تندخو و تهاجمی‌به زنی مظلوم و تنها و درمانده برقرار کند. هنر حاتمی‌و یا شاید «ذات حضور»ش به گونه‌ای بود که او در قالب زن تن‌فروش هم نشانه‌های نقش بازی کردن را بروز می‌داد و میان شخصیت واقعی مریم و نقاب ظاهری‌اش فاصله می‌انداخت.

یکی از مهم‌ترین جنبه‌های بازیگری لیلا حاتمی‌در مهم‌ترین نقش‌هایش، همین «ذات حضور» است. او شکوه و کاریزمای زنانه و مادرانه‌ای دارد که از جنس اغواگری نیست و بدون هرگونه دستکاری هم می‌تواند همدلی تماشاگر را برانگیزد و هرگز ملال‌آور و تکراری نشود (این پیوستگی و همیشه نو بودن یکی از ویژگی‌های کاریزماست.) دیوید ممت در توصیفش از بازیگری درست در سینما بر این نکته تأکید می‌کند که بازیگر را باید در موقعیت درست قرار داد و از او خواست تقریباً تا می‌تواند کاری نکند. چنین تعریفی از بازیگری (که البته تنها تعریفِ ممکن نیست) نیازمند جذابیت‌های ذاتی بازیگر، گزینش‌های هوشمندانه و حضور کارگردانانی است که بازیگر را به‌‌درستی رهبری کنند. به گمانم لیلا حاتمی‌در چنین تعریفی جا می‌گیرد و جز موهبت‌های ذاتی، هوشمندی لازم در گزینش‌ها و البته این شانس را هم داشته که همیشه در جای درست قرار بگیرد. در دهه‌ی هشتاد ، چند فیلم‌ساز ایرانی از تضاد میان واکنش‌ها و آرامش و وقار ظاهری لیلا حاتمی‌کارکردی اساسی گرفته‌اند: ابراهیم حاتمی‌کیا در ارتفاع پست از همین ویژگی متناقض برای شکل دادن به یکی از چرخش‌های غیرمنتظره‌ی درام کمک اساسی گرفت و حضور مؤثر و فاعلانه‌ی نرگسِ به‌ظاهر مطیع و محجوب، راه قصه را به شکلی باورپذیر عوض کرد. مسعود کیمیایی در حکم مظلومیت شخصیت فروزنده را در تضادی پررنگ با کنشمندی ناباورانه‌اش در هیأت یک زن عصیانگر به نمایش گذاشت و تیر خلاص را به سوی سنت نامردانه‌ی مردانگی شلیک کرد. فریدون جیرانی یک بار دیگر در سالاد فصل لیلا حاتمی‌را بینابین معصومیت و تن دادن به شرایط ناگزیر زندگی قرار داد و فصلی عاشقانه و بی‌بدیل را از عشق سودایی عادل (با بازی بسیار خوب خسرو شکیبایی) به لیلا به تصویر کشید.

اما هنر حاتمی‌به خلق این تضادها محدود نمی‌شود. جلوه‌ی ساده‌لوحانه و واکنش‌های به‌شدت کنترل‌شده‌ی او در بی‌پولی باعث شد که هم نقشی متفاوت در کارنامه‌اش رقم بخورد و گوشه‌ای از استعداد رهانشده‌اش به نمایش درآید و هم بازیگران مطرح و پرشمار آن فیلم را زیر سایه‌ی حضور خود بکشاند.

حاتمی‌در پرسه در مه، چهل سالگی و جدایی نادر از سیمین در سه جهان روایی به‌شدت متفاوت و با کارگردانانی که جنس کارشان هیچ ربطی به هم ندارد، توانست برای چندمین بار سیمای ملموس و دلنشینی از «همسر» طبقه‌ی متوسط ارائه دهد. تفاوت جزئیات بازی او (از مکث‌ها  و نگاه‌ها تا شیوه‌ی بیان و …) در نقش‌ زن‌هایی با سن بالاتر یا پایین‌تر از سن واقعی‌اش، نشانگر شناخت درست او از نقش‌های متفاوت و نابسندگی‌اش به «حضور» صرف در قاب است، هرچند که شمایل بی‌پیرایه‌ی او هم‌ شاه‌کلیدی برای راه یافتن به هر نقش و اثرگذاری بر تماشاگر است.

2 thoughts on “نگاهی به شمایل بازیگری لیلا حاتمی

  1. مرسی از مطلب خوبتون. خانم حاتمی واقعا بازیگر محترم و خوبیست. و نجابت و شکنندگی خاصی همراه با پتانسیل های پنهان فراوانی دارند. چهره ای با معنا و چشمانی عمیق. از دیدن ایشان در قاب لذت میبرم و ارامش میگیرم.

Comments are closed.