این نوشته پیشتر در مجله فیلم منتشر شده.
قیصر؛ چهل سال بعد (مسعود نجفی) مستندی است در بزرگداشت قیصر و سازندگانش. فیلم با حرفهای بریدهبریدهای از چند سینماگر (عزتالله انتظامی، چنگیز جلیلوند، امین تارخ، فاطمه معتمد آریا، حمید نعمتالله و…) آغاز میشود که جملگی، قیصر را فیلمی«متفاوت» میدانند. با این مقدمه به سراغ دیدار یاران قدیم میرویم. مسعود کیمیایی، عباس شباویز، مازیار پرتو، جمشید مشایخی و منوچهر اسماعیلی در غیاب ناگزیر ستاره فیلم گرد هم آمدهاند تا چهل سالگی قیصر را جشن بگیرند. در ادامه تا پایان، ریشههای شکلگیری قیصر از نام تا جزئیات تولید آن را از زبان تهیهکننده، کارگردان و دیگر عوامل فیلم در قالب گفتوگوهای جداگانه و حرفهای دورهمیمیشنویم.
تکیه اصلی فیلم نجفی بر بیان ناگفتههایی است که برای دوستداران سینمای ایران و به طور خاص فیلمهای کیمیایی تازگی و جذابیت خاصی دارد: جمشید مشایخی چنان دلبسته نقش خاندایی است که همواره دوست داشته آن را دوباره بازی کند… کیمیایی وثوقی را برای نخستین بار وادار کرد به جای کمک گرفتن از سوفلهخوانی مونولوگش را حفظ کند… مشایخی با دوبله شدن نقشش توسط زندهیاد محمود نوربخش مخالف بود و از این رو منوچهر اسماعیلی نقش خاندایی را هم علاوه بر نقش قیصر دوبله کرد… پوری بنایی در آن زمان نامزد بهروز وثوقی بود و سرمایه اصلی فیلم را به درخواست وثوقی با قرض گرفتن صد هزار تومان از بانک عمران فراهم کرد اما چک دستمزد سی هزار تومانی بازیاش در فیلم برگشت خورد و اینک بهیادگار در موزه سینماست، اما بنایی هنوز هم از کاری که برای این فیلم کرده پشیمان نیست… بهمن مفید از ریشه شکلگیری نقش کوتاه و مونولوگ بهیادماندنیاش بر اساس شوخیاش با شخصیتی واقعی به نام «ممد گردویی» سخن میگوید و بهشوخی کارش در آن فیلم را اولین رپخوانی دنیا میداند… و دهها خاطره جذاب و دستاول که هیچ جای دیگر نقل نشده است؛ مانند تماشای حرفهای کوتاه و حضور بسیار صمیمانه و دلپذیر ناصر ملکمطیعی که در همه این سالها دستنیافتنی و نهان از نظر بوده است.
تجدید دیدار با لوکیشنهای قدیمیفیلم یکی از بخشهای معمول مستندهایی از این دست است و از این گذر موقعیتهای جذابی خلق هم شده است مثل جایی که یکی از جوانهای بازارچه نواب از کیمیایی میپرسد« حاجی! شما معروفی؟» و کیمیایی هم با حاضرجوابی پاسخش را میدهد و البته بفهمینفهمیاز اینکه جوان او را نشناخته دلخور میشود.
قیصر چهل سال بعد همان طور که از نامش برمیآید مستندی است درباره اهمیت و چگونگی شکلگیری یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران و بهرغم حضور شاخص و چشمگیر کیمیایی در بسیاری از لحظههای آن، کمتر به احوالات خود فیلمساز نزدیک میشود. تنها از خلال بازخوانی عکسها و جملهها و اشارههای کوتاه و گذرای کیمیایی، گوشههایی کمرنگ از شخصیت او نمایانده میشود. پایان این ضیافت، رونمایی از کیک منقش به پوستر قیصر است و بریدن آن به دست حاضران در مجلس. مستندساز، فرصت تیتراژ پایانی را هم از دست نداده و از گفتوگوهای تلفنی کوتاه و نافرجامش با بهروز وثوقی و عباس کیارستمی(سازنده تیتراژ قیصر) و نیز حرفهای جالب و شنیدنی رهگذران و مردم عادی استفادهای خلاقانه کرده است.
جذابیت سوژه و واقعیتهایی که یکی پس از دیگری در قالب خاطرهها رو میشوند چنان بر تمام فیلم سایه انداخته که در دیدار نخست مجالی برای تحلیل ساختار فیلم باقی نمیگذارد، اما در بازبینی مجدد مستند میتوان به این نکته اذعان کرد که نجفی از هیچیک از مواد خام ممکن برای شکل دادن مستندش دست نشسته و حاصل کار، تدوین شستهرفتهای دارد که از ذوق و سلیقه بیبهره نیست.
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز