لااقسم بهذا البلد
که رد چشمهای تو ندارد
واژهها سرگردان نفی بلدند
تا دست تو کارش
رد اشتیاق شعر است
و من مقیم کوچههاییام
که به اندوه تاریخ میریزند
و انت حل بهذا البلد
حکم این است:
رها کن شاعر
دور شو در ازدحام تنهاییات
در تلخنای این شهر
هیچ چشمیمنتظرت نیست
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
ایماژ…
سلام آقای کاظمی
به قول ما شیرازیا (البته اطراف شیراز): خاااااااااااااااالو ای کتابو که نوشتی جایی گیرمون نمیاد که !!!!!!
خیلی دوست دارم فیلماتونو ببینم. اگه بگین چطور میتونم گیرشون بیارم ممنون میشم . . .
—————
پاسخ: سلام. زنگ بزن به همون شماره تلفنی که نوشتم. فیلما رو هیچکی ندیده. وقتش شد خبر میدم
بهنظرم نگاهتان به سینما، اساساً، شاعرانهست. حتّی ــ حتّی ــ به خشونتْ شاعرانه نگاه میکنید. عکسِ این شعر نیز حاکی از شاعرانگیِ نگاهِ زیباشناختیِ شماست. نمیدانم عکس را خودتان گرفتهاید یا انتخاب کردهاید، ولی حالوهواش بسیار رضاکاظمیوار است، بهویژه بهلحاظ کمپوزیسیونِ قاب.