یکی از خوانندگان عزیز سایت کابوسهای فرامدرن فیلم کوتاه اگر اصغر اسکار بگیرد (رضا کاظمی) را دیده و این یادداشت را برایم فرستاده. خوشحالم که فیلم دست به دست میشود و در نقاط مختلف ایران میبینندش. سپاس بسیار برای توجه و محبت این دوست گرامیو به این امید که شما هم این فیلم را ببینید.
تعداد فیلمهای کوتاهی که سالانه در کشور ما ساخته میشوند خیلی زیاد است ولی تعداد فیلمهای خوب نسبت به تعداد فیلمهای ساختهشده کم است. اکثر فیلمهای کوتاه کشور ما و حتی تعدادی از فیلمهای کوتاهی که مورد توجه مخاطبان قرار میگیرند به لحاظ بازیگری، تدوین، موسیقی متن و فیلمبرداری در سطح پایینی هستند ولی مورد توجه قرار گرفتن فیلمهای کوتاهی که حتی موارد بالا را نداشتهاند به دو دلیل است: ایده (موضوع و پرداخت مناسب) و ریتم خوب . ولی اگر اصغر اسکار بگیرد مواردی مثل بازیگری، تدوین، موسیقی متن و فیلمبرداری را در سطح بالا داراست و موضوع خوب و ریتم مناسب هم دارد و نشانگر حرفهای بودن سازندگان این فیلم است.
پسری برای دیدن مراسم اسکار پیش دوست خود آمده که ماهواره دارد ولی همینطور که فیلم جلو میرود میبینیم که این موضوع (اسکار و برنده شدن اصغر فرهادی) در مقابل مشکلات زندگی این افراد گم است. جوانهایی که اینقدر درگیر مشکلات (مشکلاتی که شاید در واقعیت مشکل نیستند) زندگی شدهاند که وقتی میخواهند کاری غیر از آن انجام دهند باز هم فکر دردهایشان سراغشان میآید و مجبورند مثل کل مردم این شهر سرشان را با چیزی گرم کنند (قرص خوردن یکی از شخصیتها و نمای متعاقب از تهران که در خواب فرو رفته است). آدمهایی که البته تلاشی از خود نشان نمیدهند و مثل شخصیتهای این فیلم که بین صحبتها حرف را قطع میکنند و میروند به قول خودشان یک دستشویی بزنند. یاد قصههای عامهپسند تارانتینو افتادم که جان تراولتا همیشه میگفت «میخواهم به دستشویی بروم» و آخرش هم در همان دستشویی دخلش آمد. در پایان فیلم که روی نمایی از تهران موسیقی پایانی فیلم درباره الی را میشنویم این جوانها خواب هستند. لااقل در پایان درباره الی شخصیتها بعد از آن همه مشکل سخت، کاری میکردند (ماشین را از گل در میآوردند) اما الان این آدمها خواب هستند. البته شاید بیدار شوند.
محمد آقایی، خوزستان، رامهرمز
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز