اگر عرب بودم یا به تقویم هجری قمری زندگی میکردم امروز یعنی زادروز امام رضا روز تولدم بود. من در کل به اندازه دو خط هم از زندگینامه امام هشتم شیعیان نمیدانم و بی مبالغه حتی یک دقیقه هم درباره بیوگرافی ایشان نمیتوانم صحبت کنم اما برای احترام و علاقهام به آن بارگاه دو دلیل دارم.
نخست: دلیل عقلانی
شیعه را عقلانیترین، پویاترین و مترقیترین مذهب در میان همه مذاهب میدانم. اگر برای درک شیعه نگاهتان را معطوف به داشتههای پیرامونی کنید کمترین نشانی از صفتهای به کار رفته میبینید. اما میتوانیم افق دیدمان را بگستریم. بیتردید من به آن قرائتی از شیعه اشاره میکنم که بر مدار خردورزی و خرافهزدایی و تأویلگرایی سیر میکند؛ فقه پویا. پیامبر اسلام و امامان شیعه بدون کمترین نیازی به معجزاتی که در روایات به آنها نسبت داده میشوند سرآمد حکمت در اجتماع خود بودهاند. شیعه برای من مخاطب تردیدانگار که پدیدهها را با عقل و قیاس میسنجد، بدون هر معجزهای، سراسر حکمت و خرد است. هرقدر در مواجهه با مسیحیت و یهودیت به پیشفرضهای فانتزیک آسمانی برمیخورم در شیعه (من حیثالمجموع) روی زمین سلوک میکنم؛ در کشاکش دانش و کوشش. در نگاه من شیعه برخلاف تلقی بدی که دینداران از «انسانمحوری» دارند دینی «آسمانی» اما بهغایت انسانمحور و خرافهستیز و بر مبنای اختیار و خردورزی انسان است. از این منظر، احترام من به امامان شیعه به عنوان خردورزان سترگ روزگار خویش، خدشهناپذیر است. بدیهی است مخالفان هر مذهبی برای نفی آن به روایاتی رو میآورند که دال بر جهل و خرافه است. اما من از منظر یک پیرو مذهبی به شیعه نگاه نمیکنم و دلیلی برای مباحثه و دفاع نمیبینم. اساس نگاه من حکمت و خرد است آن هم در بستر نسبیت و قیاس.
دوم: دلیل احساسی
آهنربا و کهربا زمینهای ترمینولوژیک به دست میدهند تا مدفن امام رضا را رنجربا یا دردربا بنامم. گرداگرد آن مغناطیس، رنج است و درد. آدمها از سر استیصال و تمنا، دردشان را به جایی که قدسیاش میدانند فرامیافکنند. حضور فیزیکی در شعاع مزار یک انسان، شرط لازم برای سیر و سلوک روحانی و حصول «توسل» (یک ویژگی منحصربهفرد شیعه) نیست. اما جنبه نمادین زیارت، برای آدمیان بسی آسانتر از خلوت ذهنی و سیر در معناست. در روزگار گذشته، رنج جسمانی سفر برای زیارت، کاتالیزوری برای رسیدن به کاتارسیس بود. هر درد جسمانی و هر زخمیدلالتی آشکار و انکارناپذیر بر یک کنش/رخداد است. حکم پورسینا به کتک زدن فردی که منطق را نمیپذیرد بر همین جنبه از سرشت انسان اشارت دارد. رنج کشیدن برای رسیدن به نقطهای معهود، ابزار کار ریاضت و تطهیر است. حالا با پیشرفت فناوری، سازوکار زیارت کمیعوض شده. اما هنوز سفر، جنبه نمادین زیارت و برسازنده احساس کنشمندی است. به گمانم، آدمها، همین آدمهای همیشه، که معاندتی دیرین با پویایی و حکمتآموزی دارند، تنها از طریق همین جنبههای نمادین، قابل تعدیل و تصحیح هستند. کاهش آمار جرم و جنایت در ماههای مذهبی، نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از جرم و جنایت، دستاورد چه کسانی است. دستکم من با در نظر گرفتن ویژگیهای صلب و سخت تودهها و پس از سیر در همه گزینههای ممکن برای تحمیل همزیستی مسالمتآمیز به آدمها، راهکار مناسبتری از مذهب برای جلوگیری از بازگشت به بدویت و سنگسری (در اغلب جوامع) سراغ ندارم. باید تصریح کنم که اشارهام به جنبههای فردی مذهب است و آن مناسک جمعی که به همزیستی آدمها یاری میرسانند، و دستکم در این لحظه، جسارت و تمایلی برای بحث درباره نقش مذهب در حکومت ندارم. هنوز تبشیر و انذار، موثرترین ابزار برای مهار تودههاست. ذهن تودهها در مرحله نمادینسازی، متوقف است. مدنیت مبتنی بر دموکراسی سکولار، همواره حاوی فقدان معناست و هنوز نتوانسته آلترناتیوی برای نقش موثر و راهبردی مذهب در مهار تودهها و جلوگیری از آنارشی معرفی کند.
باری، از هر جنبه که بنگرم، بارگاه امام شیعه، متضمن آرامش و پالایش تودههاست. نمیدانم صدقه و انفاق مردم رنجور، صرف چه چیزهایی میشود. اما آرزو میکنم روزی برسد که با تدبیری حکمتآمیز این منبع عظیم اقتصادی صرف آسایش و پیشرفت همین مردم شود. آن وقت، آسمان و زمین با هم تلاقی میکنند و این زندگانی بیهوده، تحملپذیرتر میشود.
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
سلام و درود. هم این مناسبت رو تبریک میگم و هم تولد شما به ماه قمری (و حتی پیشاپیش تولد دیگه تون رو هم تبریک میگم).
——–
پاسخ: سلام و سپاس
مزخرف گفتی عزیزم
———-
پاسخ: مرسی 🙂
دو چیز در برخورد شما با موضوعات برای من فوق العاده قابل احترام و ستایشند: اولی بحث نکردن درباره موضوعی که اطلاع چندانی از آن ندارید و دوم تحلیل خوب و موشکافی اتفاقات زنده گی ست. به نظرم هنرمندی همینه که مدام با دقت ببینی و بررسی کنی.
برای من اما درباره “زیارت” حسی کاملا متفاوت از آن چه بیان کردید، وجود داره و این شاید به این بر می گرده که فقط کافیه با کمی تلاش از پشت بام خانه به “اون سمت” نگاه کنم!
————
پاسخ: ممنون. زنده باشید
تولّد مبارک. و یاد ترانه دلانگیز رضا صنعتگر بهخیر.
———
پاسخ: مرسی، مرسی، مرسی