روز اول
مرگ کسب و کار من است
ساختهی امیر ثقفی فراتر از حد انتظارم بود. با یک کارگردانی کم نقص، بازیهای بسیار خوب، فیلمبرداری فوق تصور و محشر نادر معصومیو موسیقی فراموش نشدنی کارن همایونفر. ثقفی فضا و مختصات وسترن را با استادی بازآفریده و در بستر یک جغرافیای روستایی به تصویر کشیده است. خیلی بهتر از عیار چهارده پرویز شهبازی. مرگ کسب… قصهی آدمهای معلق است. آدمهایی که در انتهای جهان دست و پا میزنند. از این فیلم بیشتر خواهم نوشت.
امتیاز من ۸ از ۱۰
آینههای روبهرو
یک سوژهی داغ و دیگر هیچ. داستان تنهایی و رنج دوجنسیها. نابلدی و فقدان یک سلیقهی زیباشناسانه در نگارش فیلمنامه و نیز اجرا سوژهی فوقالعادهی فیلم را یکسره بر باد داده. فیلمیکه به درد مانیفست دادن گروههای حقوق بشری میخورد. شاید این سوژه در دست یک کارگردان توانا و هنرمند به فیلمیماندگار تبدیل میشد. در شکل فعلی اثری از ذوق و هنر در کار نیست. شعار و شعار و شعار…
امتیاز من ۳ از ۱۰
سوت پایان
نبکی کریمیاین بار با ترکیبی از سینمای کیارستمیو رخشان بنی اعتماد. با لحظههای درخشان ولی اندک. حضور نارسیستیک کریمیبا کلوزآپهای آزاردهندهاش مهمترین عنصر دافعه برانگیز فیلم است. سینمای مستندنمای اجتماعی در ایران به دلیل ممیزی، اصل را در حاشیه میگوید و حاشیه را به ناچار و به دروغ اصل میکند و از اینرو هرگز تصویر درست و دقیقی از اجتماع نشان نمیدهد.عجیب است که اینجور وقتها تلاش فیلمساز برای واقعگرایی به یکجور مالیخولیا منتهی میشود. سوت پایان با همهی نابلدیها و تقلیدهایش فیلم شریقی است.
امتیاز من ۵ از ۱۰
روز دوم
آقا یوسف
با فیلمنامهای متعارف و معمولی و قصهای، با مضمون محبوب دههی اخیر سینمای ایران؛ تردید در پاکدامنی زن. بازی پر از جزئیات و ظرایف مهدیهاشمیچشمگیر و تحسینبرانگیز است. رفیعی رنگ و ابزارهای صحنه را نه برای تزیین که به مثابهی عناصر اساسی اثرش به کار میگیرد. آقا یوسف هرچند از شکوه اثر قبلی رفیعی دور است ولی یک فیلم خوب و ماندگار برای این سالهای سینمای ایران است. دربارهی این فیلم بیشتر خواهم نوشت.
امتیاز من ۷ از ۱۰
برف روی شیروانی داغ
بهترین فیلم محمدهادی کریمیاست. بی تردید. ولی هنوز با یک فیلم خوب فاصلهی بسیار دارد. هرچند فیلمساز تلاش کرده میانه را بگیرد و از هیچ سوی بام نیفتد ولی باز هم فیلم حرفها و نکتههای گل درشت توی ذوق زننده کم ندارد و نقطهی مرکزی قصه که قرار است یک تحول معنوی در زندگی استاد ( با بازی خیلی خوب فرخ نعمتی) باشد آنقدر که خود فیلمساز فکر میکرده تاثیرگذار و باورپذیر نیست. نمیتوان از بازی بسیار خوب شهاب حسینی یاد نکرد. او به گمان من بهترین بازیگر مرد حال حاضر سینمای ایران است. در این نظر تردید ندارم. کریمیدر اجرا نمرهی قابل قبولی میگیرد. او فیلمسازی است که شاید هنوز هم بسیاری از قابلیتهایش را به فعل نرسانده. شاید وقتی دیگر…
امتیاز من ۶ از ۱۰
روز سوم
سیزده پنجاهونه
نه. آن چیزی نبود که از هوش و ذوق سالور انتظار داشتم. فیلمنامهی پا در هوا با اندک لحظههای خوب و تاثیرگذار. به نظرم این فیلم ربط چندانی به دنیای فیلمسازش ندارد. از فیلم چند لحظهی خوب از سکانسهای آغازین میماند، بازی خوب پرستویی و کلی لحظهی تاسفبار که از فیلمساز باهوش و توانایی چون سالور بعید است. نکته همینجاست. این فیلم دمده و هندی از کجای این فیلمساز باهوش ریشه گرفته؟ صرف حرف خوب و انسانی زدن که فیلم خوب نمیسازد. پس تکلیف چغت و بست و عفلانیت قصه چه میشود؟ پس یعنی … مجبورم حرفی را دربارهی سوت پایان نیکی کریمینوشتهام تکرار کنم: فیلم انتقادی و اجتماعی را با کنایه و غرق شدن در انتزاع نمیشود ساخت. وقتی میترسی حرفی را تمام و درست بزنی، نزن.
امتیاز من ۵ از ۱۰
آفریقا
این نخستین فیلم بلتد هومن سیدی حیرتآور است. شروع فیلم با شمایل آن آدمهای درب و داغان و ته خط و لوکیشنش یادآور نفرت ماتیو کاسوویتز است و مهمتر از آن تمهید سیدی برای زمانبندی اثر ادای دینی به همان فیلم است. این را نخستین بار در نمایش خصوصی فیلم به خود او گفتم و او نیز از دلبستگیاش به آن فیلم گفت. اما آفریقا زیز سایهی هیچ فیلمینمیماند، چون جنس و لحن روایتش و وجود آدمهایش کپیبرداری از هیچ فیلمینیست. سیدی با بازخوانی مولفههایی از فیلمهایی که دوست دارد در پس یک رونمای به ظاهر غیر ایرانی، هویتی همینجایی به قصه و آدمهایش بخشیده است. باید در فرصتی مناسب دربارهی این فیلم بیشتر بنویسم.
امتیاز من ۹ از۱۰
فرزند صبح
بعله. یک حسن بزرگ داشت…
امتیاز من ۰ از ۱۰
مرهم
یک ایدهی تکراری و بی فراز و فرود دراماتیک ولی با یک اجرای قابل قبول در کارگردانی و بازیگری.
امتیاز من ۶ از ۱۰
روز چهارم
خررررررر. پفففففففففففففففففففففففففف
روز پنجم
چیزهایی هست که نمیدانی.. نه نمیتوانی بدانی… این دلیترین فیلم جشنواره برای من است… در ازدحام آدمهای بیصفتی که همین دور و برها اکسیژن هوا را ، میراث درخت و سبزه و بهار را ، در این زمستان لعنتی حرام میکنند … حالا دیگر بیپرده و نقاب… نه چیزهایی هست که نمیدانی… و روزش خواهد رسید…بیتردید
امتیاز من ۹ از۱۰
یه حبه قند
یک چینش به اصطلاح نمادین از خردهفرهنگها و تیپهای ایرانی و قصهای با الگویی تکراری و البته اجرایی خوب. و باعث تاسف است که بخشهای مربوط به مرگ و عزاداری تماشاگران را بیشتر میخنداندند… یک فیلم فراموش شدنی…
امتیاز من ۶ از ۱۰
اسب حیوان نجیبی است
با یک شروع فوقالعاده که خیلی زود به فیلمیکند و ملالاتگیز و بیکشش منتهی میشود. با یک بازی درخشان و بسیار کنترل شده از رضا عطاران. فیلمیکه به دلیل فقدان یک خط روایی جذاب و رها شدن موقعیتهای بالقوهاش به امان خدا، بدجور از دست رفته. کاهانی همچنان دلبستهی پر و پا قرص شوخیهای سخیف است. کاریش هم نمیشود کرد. سینمای معترض و سیاه این مدلی هم محصول روزگار شتر گاو پلنگ ماست. چه روزگار مزخرفی.
امتیاز من: ۵ از ۱۰
روز ششم
آلزایمر
یک مجموعهی کلیشهای. از تیپ بازیگران اصلی تا پرداخت دمده و مستمعل. در هر حال بازی مهدیهاشمی نقطهی قوتی برای فیلم است هرچند بهنوعی تکرار بازیاش در فیلم هیچ است. فیلمنامه پر از ایراد منطقی و کودکانه است.
امتیاز من ۴ از ۱۰
روز هفتم
گزارش یک جشن
به شدت شعاری. با تکرار کاریکاتورگونهی میزانسنها و حرفهای فیلمهای قبلی فیلمساز. همه چیز در سطح. موجسواری بر حس سرکوفتهی نسل جوان.
امتیاز من ۴ از ۱۰
کوچهملی
یک اثر از دست رفته. با شروعی دلانگیز و تیتراژی استادانه… و سقوط آزاد به سوی هیچ. منطق تصادف فیلم بهقدری توی ذوق میزند که تمام قصهی نداشتهی فیلم را تحت تاثیر خود قرار میدهد. از دست رفتهترین فیلم امسال است و با این حال، با لحظههایی، فقط لحظههایی، از شور و نوستالژی سینما… و دیگر هیچ.
امتیاز من ۶ از ۱۰
جدایی نادر از سیمین
تکرار و تکرار و تکرار. با یک اجرای درخشان. و خندهی مکرر حضار بر رنج و نکبت زندگی فرودستان… و در پایان، تشویق همین حضار. روزگار غریبی است نازنین.
امتیاز من ۷ از ۱۰
روز هشتم
آسمان محبوب
چیزی برای گفتن ندارم.
امتیاز من ۳ از ۱۰
روز نهم
اینجا بدون من
نقد و تحلیل که بماند برای بعد… این حس خوب و این اشکهای بیوقفه را چه کنم… ممنون آقای توکلی … باز هم شور و حالی به این دل خسته دادید
امتیاز من ۱۰ ار ۱۰
روز دهم
به دلیل کسالت به تماشای فیلمهای جشنواره نمیروم و جرم و سعادتآباد و خیابانهای آرام را در فرصتی دیگر خواهم دید و نظرم را خواهم نوشت.
این بود نگاهی گذرا و مختصر به فیلمهای جشنواره که هرچه پیشتر رفت شوق و ذوق نوشتنم هم کمتر شد، البته به دلایل فرامتنی و نه خود فیلمها. روزهای کسالتبار جشنوارهی امسال حالوهوایی دیگر داشت، دیگر نمیشود حتی با سیلی صورت را سرخ کرد. لااقل من مرد این کار نیستم. خستهام.
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
سلام
میبینم که روز پر کاری رو شروع کردی. و ممنون که ما رو از خبرها و فیلمهای جشنواره بیخبر نمیذاری.
با اینکه از جشنواره دوریم, ولی با نوشته هات, احساس نزدیکی میکنیم. و بی صبرانه منتظر فیلمهای بهتر و توصیفات زیبای تو هستیم.
سلام ….
اوه … ما حالا حالاها باید منتظر بمانیم !
—————
پاسخ: سلام .منتظر چی؟
سلام
اصلا انتظار نداشتم همچین فیلمی از امیر ثقفی ببینم. خیلی جالب بود. خیلی خوشحالم که بلاخره افرادی تو این سینما پیدا می شوند و فیلمی تلخ می سازند
منتظر دیدن فیلمها !
سلام اشکال نداره ما هم امتیاز بدیم
————-
پاسخ: سلام. اونم از توی تاریکی. با اسم نقطهچین. قربون دل خوشت عزیز
سلام آقا رضا.خوبی؟
مرگ کسب و… واقعا فیلم خوبی بود.خیلی دوستش داشتم فقط به نظرم پانزده,بیست دقیقه ی آخر فیلم دیگه خیلی کشدار شد و موسیقی اش هم یه کم زیاد شد.اما به هر حال برای یک فیلم اولی واقعا عالی بود
در مورد آقا یوسف تقریبا باهات هم عقیده ام.آقا یوسف یک فیلم نسبتا خوب و دوست داشتنی بود.فقط همین.
حالا به نظرم سعادت آباد هم فیلم بدی نبود.یه جاهاییش کپی از درباره ی الی بود اما در کل فیلم خوش ساختی شده بود.این فیلم رو یه نمه بیشتر از آقا یوسف دوست داشتم.
سیزده پنجاه و نه غیر قابل تحمل بود
سلام اقا رضای عزیز
خیلی خیلی لذت می بریم از روزنوشت های جشنواره ای تون. دستتون درد نکنه
خیلی خیلی منتظر روزهای گرم تر جشنواره و روزنوشت های قشنگتون هستیم.
فایل صوتی جلسه ی فرزند صبح رو الان گوش دادم.
والا من که فیلم رو ندیدم ولی واقعا رفتار و سوال های بعضی خبرنگارها توهین آمیز بود
آقای افخمی به نظرم می تونست توی این جلسه نیاد ولی به احترام همه ی دوستان سینمای رسانه در حالی که مطمئن بود چه هجمه ای علیه ش هست اومد..یاد جلسه ی مطبوعاتی وقتی همه خوابیم استاد بیضایی افتادم که صحبت های بعضی از توهین و فحاشی به استاد دست کم نداشت…
آقا رضا چی گذشت دیشب؟
از میان فیلم هایی که تا کنون توی سالن برج میلاد دیده ام، “آفریقا” را با وجود اندکی کاستی در فیلمنامه اش (بیشتر در جزییات) و خام دستی های کارگردانی اش خیلی خیلی پسندیدم و به نظرم فیلم با این که در مدیوم دیجیتال تصویربرداری شده، اما در قد و قوارۀ سینما به معنای واقعی کلمه اش بود.
“آقا یوسف” را جزء فیلم های قابل قبول سه روز نخست می دانم که بیشتر از “ماهی ها عاشق می شوند” دوست اش داشتم. دومین کار دکتر رفیعی فیلمنامه ای نه چندان بد (که البته از میانه های پردۀ دوم اش افت می کند) و کارگردانی حساب شده و البته یک مهدی هاشمی معرکه دارد که با احترام به تمام بازی های درخشانش، بهترین نقش آفرینی اش را در این فیلم انجام داده است.
اما دیروز در یک نمایش بیرون از جشنواره، “سعادت آباد” را دیدم که آن را پسندیدم. “سعادت آباد” بهترین فیلم مازیار میری است! کارگردانی و بازی های خوبی دارد و البته فیلمنامه ای فکر شده با پایانی که وضعیت طبقۀ متوسط شهری را در این روزگار سیاه و تلخ به خوبی به نمایش می گذارد. فیلم به شدت تحت تأثیر فیلم های اصغر فرهادی به ویژه “چهارشنبه سوری” و “دربارۀ الی…” بود. ژانر «اصغر فرهادیسم» کم کم دارد در سینمای روشنفکری ایران جای خودش را باز می کند.
و البته یک نکتۀ جا مانده! تجربه گرایی های سینمای نیمه حرفه ای و آماتوری با حضور کارگردانان جوان و البته خوش آتیه، بدجور دارد گریبان سینمای ایران را می گیرد. در فیلم های مان دیگر کم تر نشانی از قاب بندی های باشکوه سینمایی و میزانسن های مرعوب کننده وجود دارد و بیشتر شاهد دکوپاژها و میزانسن های مورد پسند آثار «انجمن سینمای جوان» در فیلم های سینمای ایران هستیم و این از دید من کمی خطرناک است.
راستی “مرگ کسب و کار من است” امیر ثقفی هم کارگردانی خوب و فضاسازی تصویری خیره کننده ای داشت. حیف که فیلمنامه اش در قواره های کارگردانی اش نبود! حیف!
نه آخه چرا؟ دلیلشون چیه؟ این کار رو نکنید لطفا
نه
تازه می خواستیم در این آشفته بازار یک مجلهی خوبِ اینترنتی داشته باشیم.
نمیفهمم، نه نمیفهمم که سایتی همچون آدمبرفیها (که همیشه قانونمند بوده) فیلتر شود.
میدانم هرچه الان برایت بنویسم به مثابهی نمکی خواهد بود رویِ زخمی باز. اصلاً شاید نخوانی همین چند خط را. ولی خوب، بسیار خوب، این سمپاشیها که امیدوارم به زودی سرچشمهاش یافت شود، نباید ما را از مسیری که میخواهیم در آن حرکت کنیم بازدارند، رضا کاظمی، بهمن شیرمحمد و….. (میگذریم از کسانی که به محضِ شنیدن خبرِ تعطیلیِ این سایت واکنش نشان میدهند و فریاد وامصیبتایشان به هوا میرود اما نه کامنتی میگذارند و نه چیزی مینویسند و نه ….)عاشقانه این سایت را دوست دارند و میکوشند تا سرِپا نگهش دارند. چند وبسایت سینمایی را برایت نام ببرم که برایم بیارزشاند؟ چند منتقد را نام ببرم که با خواندنِ نقدهایشان (نقد!؟) با خود عهد میبندم تا از این آدمها چیزی نخوانم؟ آدمبرفیها مجلهی شریفی ست و این شرافت بازمیگردد به کلهشقی و استقلالطلبیِ موسس و سردبیرش. ولی نه برادر، نه ….نه….نه….نه…..ما سرپا ماندن و خسته نیفتادن از پا را از تو آموختهایم. شاید نیاز داری به استراحت و خسته شدهای از این همه بدعهدی و تنبلی، بسیار خوب. قدری به خودت استراحت بده و بعد، به عنوانِ سردبیر این وبسایت بازگرد.
باقی بقایت
ا.م.
با سلام.
انتظار این را نداشتیم که آدم برفیها, در روزهای اوج و پر کاری خود فیلتر شود.
مجله اینترنتی ای که با کمترین هزینه و سرخ نگه داشتن صورت خود با سیلی,برایمان بهترین دوست و یار و پاتوق بود.و چه بسا کسانی که بی دلیل و یا با دلیل مانع این اجتماع فرهنگی شدند.( خانه شان ویران باد… )
باری به هر جهت,در این زمستان سرد و برفی, همانطور که : ( ادم برفیها به وجود امدند هرگز هم نخواهیم گذاشت که اب شوند…….)
و اما دربارهی آدمبرفیها و کامنتهای یکی دو دوست عزیز… که نمیدانید چهقدر عزیزید… خدمتتان عرض کنم که قضیه خیلی ساده است. در میدان جنگ حلوا خیرات نمیکنند و ترکش از زمین و آسمان میبارد و گاهی هم میگیرد به فرق سر ما. این پاپوش دوختنها هم ویژگی روزگار ماست. و هنوز مانده تا برف زمین آب شود… دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست
از فیلم های جشنواره تا الآن فیلم های آفریقا، ورود آقایان ممنوع، چیزهایی هست که نمی دانی و اسب حیوان نجیبی است رو دوست داشتم. یه حبه قند هم بدجوری رو مخم بود. حتی نمی تونستم بهش بخندم.
آدمبرفیها مشکلی ندارد الان.
راستی «تهران ساعت ۷ صبح» را دیدم. فوقالعاده بود. خیلی خوشم آمد.
————-
پاسخ:خیلی خوبه . راستی امیر یادت نره اون فیلمای اون شبی رو لطفا واسم یه کپی بگیر.
واقعا که مضحکه! وبلاگ اقای گلمکانی دیگه چرا؟؟؟؟ واقعا نمی فهمم!!!!آقایان گویا خیلی به پیسی خوردن. آقای کاظمی عزیز ضمن اینکه با شما همدردی می کنم، ازتون می خوام میدان را خالی نکنید. لطفا
آفریقا خیلی زیبا بود.
فیلم اصغر فرهادی رو دیدید آقای کاظمی؟
——————-
پاسخ: نه. امروز می بینم و نظرم را می نویسم
۱٫دیروز(۵شنبه)فیلمی مشاهده نکردید که چند خطی درباره آنها بنویسید؟؟؟
۲٫به نظرم فیلتر شدن وبلاگ آقای گلمکانی به خاطر مطلب آخر ایشون(که درست روز قبل از فیلتر شدن نوشته اند) باشه که به مذاق آقایان خوش نیومده!!!ولی آدم برفی ها …
۳٫با توجه به نمراتی که به ۲ فیلم «اسب حیوان نجیبی است» و «یه حبه قند» دادید،میشه لطف کنید و نمرات خودتون به ۲ فیلم «به همین سادگی» و «هیچ» رو بگید!؟
ممنون
——————
پاسخ: به همین سادگی ۷ از ۱۰
هیچ ۶ از ۱۰
فیلم پنجشنبه هم آلزایمر بود.
یه حبه قند خیلی قشنگ بود!
از نظر میزانسن حرف نداشت!هیچ شخصیتی بی خودی نبود!
خیلی دوست دارم!
«جدایی نادر از سیمین» و دیگر هیچ…! فیلمی از سینمایی که همیشه به دنبالش هستیم و کم پیدا می شود؛ سینمایی ایرانی و مطابق با استانداردهای کیفی سینمای دنیا که با آن بتوانیم سرمان را بالا بگیریم…
فیلمنامه، بازی ها و فیلمبرداری روان و گاه تکان دهنده فیلم را کنار بگذاریم، می ماند کارگردانی اش به ویژه در سکانس های دادگاه که از دید دکوپاژ و خرد کردن نماها (که البته باز هم مدیون تدوین عالی صفی یاری است) حرفی برای گفتن باقی نمی گذارد.سکانس های دادگاه فیلم می تواند کلاس درسی برای جوانان فیلم سازی باشد که در طراحی میزانسن ها و دکوپاژهای فیلم های شان دچار مشکلاتی الفبایی هستند.
با اجازه همۀ دوستان و حتی مخالفان اصغر فرهادی از این پس عنوان «استاد» را به اش می دهم؛ عنوانی که شاید عده ای بگویند کمی برایش زود است؛ اما با مرور کارهایش (از نگارش فیلمنامه مجموعه «ماه مهربان» و «روزگار جوانی» برای دیگران تا ساخت مجموعه ماندگار «داستان یک شهر» و فیلم های خوب و درخشانش از «رقص در غبار» و «شهر زیبا» گرفته تا همین آخری) فکر می کنم شایسته اش باشد.
پی نوشت: اصغر فرهادی تنها فیلمنامه نویسی در سینمای ایران است که از کوچک ترین داشته های داستان هایش استفاده ای دراماتیک و هوشمندانه می کند؛ قابل توجه فیلم سازان و فیلمنامه نویسان سینمای مستقل ایران در یک دهۀ گذشته که تنها از روی آثار سینمای اروپا رونوشت برمی دارند و به تنها چیزی که اهمیت نمی دهند اهمیت درام در یک اثر سینمایی است!
مرگ کسب و کار من است خیلی خوب بود. هنوزم باورم نمیشه که کار اول کارگردانش بود. تازه اینکه شنیدم که آقای کارگردان فقط ۲۴ سال دارن. ولی فیلم پختگی عجیبی داره. بازی ها ی عالی، نماهای زیبا و موسیقی دلنشین فیلم رو دلچسب کرده. البته موافقم که نیم ساعت آخر یکم تکرار مکررات میشه ولی باز من این فیلم رو دوست داشتم.
درود
پس روزای بعد چی؟
جدایی نادر از سیمین و دیگر هیچ
واقعا همین طور است… شاهکاری دیگر از اصغر فرهادی عزیز که در سینمای ما نمونه است و مانند او نداشتیم و نداریم و نخواهیم داشت
سلام آقای کاظمی. منظورتون از “تکرار و تکرار تکرار” برای فیلم جدایی نادر از سیمین چی بود؟ قبلا تو IMDB دیدم که به چهارشنبه سوری داده بودید ۱ از ۱۰!!! نظرتون راجع به درباره الی… هم که منفی بود. اینم از این فیلم. می بخشید ولی احیانا خصومتی با اصغر فرهادی ندارین؟ آخه واقعا ۱ از ۱۰ برای چهارشنبه سوری انصافه؟ به نظر من که چیزی جز غرض ورزی به فرهادی نیست. برای درباره الی هم همین طور. واقعا هدفتون از مخالفت با بهترین کارگردان و فیلمنامه نویس حال حاضر سینمای ما چیه؟
—————–
پاسخ: اصلا یادم نمیاد که در آی ام دی بی به چهارشنبه سوری نمره داده باشم. احتمالا حاصل یک سوء تفاهم نرم افزاریه و دستم در رفته موقع جابهجا کردن ماوس و حتما اصلاحش می کنم و نمرهم به اون فیلم هم ۷ از ۱۰ هست. به این فیلم هم که ۷ دادم. حتما باید ۱۰ بدم تا راضی بشین. زورکیه یعنی؟
بالاخره پس از ماجراها موفق شدم فیلم افریقا را در اخرین نمایشش ببینم. فیلم دوست داشتنی ای بود. قدم به قدم شما را با خود همراه می کرد و تا نماهای پایانی واقعا شما را درگیر بازی خود می کرد. اما چیزی که هست در پایان و در نمای تصمیم شهاب برای جلوگیری از وقوع فاجعه قتل دختر همذات پنداری با شهاب مشکله. نگاهای متناوب شهاب به دست زخمی اش و خودش در اینه هم دردی را دوا نکرد و من ماندم و این سوال که اصلا چرا شهاب تا همین جا هم با بقیه امده و راضی به این کار شده. با کدهایی که از این شخصیت ، که خیلی هم محدوده، داده شده یه جای کار می لنگه. در کل این تصمیم ناگهانی به نظرم با کلیت فیلم خوانایی ندارد.
من اطلاع از فیلم ویدئویی و فرقش با فیلم های استاندارد به صورت جزئی ندارم و باید مطالعه کنم. از نظر ظاهری که در پرده فرقهاشون کاملا مشهود بود. احتمالا هم ریشه های مالی و این بحث ها تاثیر گذار است. فکرکنم اگر فیلم با استاندارد فیلم های سینمایی دیده می شد خوب خیلی فرق می کرد.
یه نکته که برام درباره جدایی نادر … جالبه اینهمه اظهار نظر متناقض درباره فیلمه! تو جشنواره که نشد حالا امیدوارم در اکران عمومی فیلم رو ببینم. بی صبرانه منتظرم.
سلام آقا رضا…
چند خط دل نوشتتون برای ” اینجا بدون من ” رو که خوندم , انگار دنیا رو بهم دادند…
اینجا بدون من واقعا زیبا بود
خیلی زیبا
۱۰ از ۱۰ یعنی اینکه خیــــــــــــــلی به دلت نشسته آقا رضا
مشتاقانه منتظر نقد و تحلیل هستیــــــــــــــــــم
خیلی خیلی زیبا
—————
پاسخ: چی؟ اینجا بدون من. شاهکار بود. نگید فقط زیبا.
خیلی موافقم،این جا بدون من شاهکاره.بهترین فیلم جشنواره.
منتظر نقدتون هستم
بله، شاهکاری در ستایش سینما
اینجا بدون من؟ شاهکار؟! واقعا؟!
نمی دونم چرا اصلا از این فیلم خوشم نیومد.بهش ۵-۴میدم!بازی معتمد آریا فراز و نشیب داشت ولی در کل بد بود!
جدایی نادر از سیمین رو به این فیلم ترجیح میدم.فقط این پیمان معادی….damn
به فیلمای قبلی بهرام توکلی چه نمره ای میدین؟
———–
پاسخ: پرسه در مه از این هم بهتر بود ولی دیگر بیش از ۱۰ که نمیشود داد. پرسه در مه یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است. مطلبم دربارهی این فیلم را در شماره اسفند مجله فیلم بخوان منصور جان. به پابرهنه در بهشت هم ۸ میدهم.