?
یک سال و یک روز با رضا کاظمی
حساب و کتاب دقیق روزها در حوصلهام نمیگنجد.
تقریبا یک سال پیش بود که کتاب «فیلم و فرمالین» را از برادرم علی هدیه گرفتم.
دیروز بعد از یک سال تمام، کتاب را با تمام ارجاعات متعددش به پایان رساندم.
یک سال غوطهور شدن مابین فیلمهای سینمایی و سپس استفاده از تجربه تماشای آنها برای شناخت مصداقی عناصر روایت.
غالبا آدم تندخوانی هستم، اما روند تهیه و تماشای چند صد فیلم ابدا آسان نبود.
اما با این که رنگی از فیلم دیدن به شکل تفننی نداشت، سر اسر لذت بود و یادگیری.
نظر به عادت دیرینهام در انتخاب کتاب بعدی برای خواندن دقیقا بعد از اتمام کتاب قبلی به کتاب خانه سرک کشیدم.
بعد از کمیبالا و پایین دوباره به اسم رضا کاظمیرسیدم.
حتی روحم خبر نداشت و ندارد که رمان «کاپوزی» کِی و کجا به دستم رسیده و اگر من آن را در کتابخانه گذاشتم، چرا به خاطر ندارم؟
با این حال روز بعد رمان کاپوزی را دو بار خواندم.
بار دوم بی اختیار خودکار و کاغذ برداشتم و همراه با مکاتبات داستان نکتهبرداری کردم. شخصیتها، ویژگیهایشان، دیدگاههایشان، زیرمتنها، رویدادها و هرچیزی که با یک بار خواندن از نظر پنهان میماند یا نمیماند.
تجربه ای کاملا جدید از درک یک روایت (دست بر قضا با قلم کاظمی).
چیزی شبیه به امتحان خرداد که در پایان سال تحصیلی برگزار میشود. حس میکنم که نمره قبولی را گرفته باشم.
باری، تمام عاشقان فیلم دیدن و داستان خواندن را به تجربه این دو کتاب دعوت میکنم.
ماهان فکری
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز