انقلاب مهسا شکست خورد. لطفا انقلاب بعدی!

اطلاق واژه‌ی انقلاب از أغاز از سر خوش‌خیالی بود. جنبش واژه‌ی درخوری برای اتفاقی است که افتاد و سپس افتاد.

انبوه متعصبان، برای رد چنین حکمی‌نیازی به استدلال نمی‌بینند و مصدر حکم را با حوالت آلت به خواهر و مادر، نوازش می‌کنند. اما در داوری تاریخ، وضعیت پیچیده‌تر است.

جستارهای پرشماری نگاشته شده بر جنبش مه ۶۸ فرانسه. بخشی از آن‌ها وصف خواست‌های معترضان و بخشی شرح شکست و سرکوفت جنبش است. اما امروز در نگاهی منصفانه باید اعتراف کنیم هیچ کشوری به اندازه‌ی فرانسه منطبق بر چپ‌گرایی خواست‌های مه ۶۸ نیست. فرانسه‌ای که تیم ملی‌اش را سیاهان و قریب نیمی‌از جمعیتش را مسلمانان بی‌اعصاب رگ‌گردنی شکل می‌دهند و بی.تردید بانفوذترین مملکت اسلامی‌روی زمین است. فرانسه‌‌ای که سینمایش و حشنواره‌های ثروتمند اثرگذارش، دگرباشی جنسی و امحای کانون خانواده را ترویج و تکریم و تقدیس می‌کنند و حد اعلای برهنگی و من بگا تو بگا را در فیلم‌هاشان با بی‌پروایی کبریایی، به نمایش می‌گذارند. آیا کاسپار نوئه چیزی کم‌تر از ابرانسان خیالی جوانان ۶۸ است؟ فرانسه‌ای که با فاصله، woke ترین و لیبرال‌ترین تکه از خاک مزخرف جایی موسوم به زمین است (و اساسا قرابتش با اسلام از همین روست؛ برای خودویرانی و امحای هویت و تشخص که غایت آرزوی چپگرایان است و مثال متاخرش را در آمریکای تحت زعامت حاج‌حسین اوباما و عروسک خیمه‌شب‌بازی سیلیکونی‌‌اش شاهدیم). می‌بینید؟ جنبش مه ۶۸ سرکوب شد اما شکست نخورد بلکه فاتح تمام‌عیار آن نبرد بود. تمام خواست‌های معترضان چپول آن روزگار، به عالی‌ترین شکل به بار نشست و فرانسه شد همین منجلابی که اکنون است؛ کشوری که با پذیرش استفراغی مهاجران متوحش، غده‌ی سرطانی ایدئولوژیک اروپاست و متاستاز بنیادگرایی دینی غنوده در آن، دیر یا زود تمام اروپا را درگیر خواهد کرد.‌ سوئد و بلژیک و آلمان گرچه در زمینه …ون دادن به مهاجران مسلمان، سودای رقابت با فرانسه را دارند اما انگشت کوچک این ام‌‌القرای چپول هم نمی‌شوند. این تحلیل گرچه شنیع و رکیک، اما به طرز تاسف‌باری دقیق است.

من شباهت‌های‌فراوانی میان خواست‌های جنبش مهسا و جنبش مه ۶۸ می‌بینم. نسل زی ایرانی دقیقا چند دهه بعد، پا به همان مسیر گذاشته‌. این سیر طبیعی تاریخ است: ظهور پست‌مدرنیسم و افول کلان‌روایت‌ها. تنها تفاوت جنبش مهسا با مدل فرانسوی، بیزاری زایدالوصف از دین و همه مقوله.های مرتبط به آن است اما این وجه آشکار را رسانه‌های چپول سرکوب می‌کنند و با تکیه بر شعار اوجالانی زن، زندگی، آزادی به ضدیت با مفهوم میهن و ملت می‌پردازند و اقلیتی یک‌درصدی را  می‌خواهند به عنوان اکثریت جا بزنند و در این راه پشتیبانی محض گلوبالیست‌ها را دارند این یک درصد بی‌وطن جهان‌وطن، گرچه باوری به دین و خدا و برساخته‌هایی از این دست ندارند اما ارادت فوق‌سنگینی در رکوع به اسلام دارند که از جنس همان مازوخیسم غریب فرانسوی است. این‌ها با جدیت، منویات  امثال جرج سوروس را مو به مو پیاده می‌کنند: آخرین ضربه تبر را بر جان مفهوم میهن فرو آر و چندپاره‌اش کن.

انقلاب پنجاه‌وهفت عالی‌ترین تجلی اتحاد چپولیسم و اسلام بود.‌ مفعولیت روشنفکران چپول ایرانی و نزاع خونین‌ درون‌گروهی.شان برای …ون دادن به روحانیون، فصل جذابی از تاریخ است. جنبش مهسا از اساس باب طبع چپول‌ها بود. با افتخار شکستش را اعلام می‌کنم: شکست چپول‌ها برای برفنا دادن موجودیت ایران. ادعای تکریم زن از سوی احزاب وحشی و ضدایرانی، کثیف‌ترین شوخی تاریخ است. میزان قتل‌های ناموسی در آن حوالی، به‌شدت منطبق است بر جایگاه زن در مکتب حضرات.

 ما در یک شلم‌شوربای مضحک تاریخی گرفتار شده‌ایم. چپ‌ها برای حفظ اسلام و اساس جمهوری اسلامی‌جان‌فدا شده‌اند.‌ اگر گیج شده‌اید کافی است به فرانسه نگاه کنید. فرانسه بهترین کیس برای درنگ است: سرسام رقت‌انگیز چپولیسم. خوداماله‌گری تراژیکمیک تا آخرین اینچ.‌

مردم آگاه ایران پس از گذر از ایدئولوژی موروثی تحمیلی، در حال گذار بدون درد و خون‌ریزی از چپولیسم یک‌درصدی صاحب ثروت و رسانه هستند و اجازه خواهند داد فرانسه در جایگاه مدفوع‌اندود خودش بی‌رقیب و تنها بماند و با مگس‌های چاق چاقوکش‌اش صفا کند. این‌جا ایران است و ایران خواهد ماند. پاینده ایران.