به دقت نگاه کنید

 

به تصویر بالا نگاه کنید: واقعیت چه‌قدر از تبلیغات و ادعا دور است. قطعا وطنی بودن ـ یعنی از جمله جهان سومی‌بودن ـ این کالا در این فاصله‌ی بعید واقعیت و ادعا نقش چشمگیری دارد.

حتما شما هم با ادعاهایی گزاف روبه‌رو شده‌اید که حماقت و نادرستی‌شان به آنی پس از مواجهه با اصل ابژه برای‌تان آشکار شده. مثلا فیلمی‌را تصور کنید که کسانی منتفع از حاشیه‌هایش آن را شاهکاری بی‌بدیل در کارنامه‌ی یک فیلم‌ساز می‌دانند. حتی همه‌ی تبلیغ‌ها و حاشیه‌ها هم شما را به همین سمت سوق می‌دهند… و وقتی خود فیلم را می‌بینید حکایت این بستنی با این قیافه‌ی قزمیت لعنتی است و آن‌چه روی جلدش ادعا شده است. یک موجودیت مغشوش و درهم‌کوفته که شباهتی به زیبایی‌های وصف‌شده‌ی کارچرخانان پروپاگاندا ندارد.

در فرهنگ جهان سومی‌ادعا مالیات ندارد و کسی را به سبب گزافه‌گویی و دروغ‌بافی به گود قضا نمی‌کشند. می‌شود گفت فلان بانک بزرگ‌ترین بانک فلان جهان است. می‌شود گفت فلان شهر پایتخت گردشگری جهان اسلام است. می‌شود هزار دروغ شاخ‌دار و بی‌شرمانه از این دست گفت و کسی نیست که بازخواست کند. از قانون که توقعی نیست چون در کشوری جهان سومی، قانون، اعتبار و اهمیت خودش را فراتر از این چیزهای بی‌ارزش می‌داند، و البته چرا که نه، مگر دروغ‌گویی و فریبکاری ایرادی هم دارد؟ البته که نه. ولی از قانون که مخصوصا در امر فرهنگ شوخی است بگذریم، چرا دست‌کم در نگاه مردم ساکن جهان سوم، بازخورد منفی نسبت به این اباطیل دیده نمی‌شود. چرا همه ترجیح می‌دهند سکوت کنند و نگویند عالیجناب، لباس به تن ندارد و اگر حرف راست را از کودک‌شان بشنوند سریع جلوی دهانش را می‌گیرند که بی‌خود برای خودت و ما دردسر نساز.

فرهنگ تعارف و ریاکاری در خون ماست و جای بحث و چانه زدن ندارد. ولی کاش دنباله‌روهای جوگیر می‌دانستند که میان همراهی آن‌ها با گزافه و همراهی آفرینندگان گزافه با مخلوق دست‌اول خویش، تفاوتی معنادار وجود دارد. آن‌‌جا سودی رد و بدل می‌شود؛ گاه با مخالف‌خوانی به دنبال بازگرداندن گوشه‌ای از اعتبار و شهرت از دست‌رفته‌ی خود هستند، گاه موقعیت و منفعتی عایدشان می‌شود، از پادویی تا کارورزی برای ارباب… ولی دست این دنباله‌روها را چه چیز می‌گیرد؟ از گفتنش شرم دارم.

به تصویر بالا نگاه کنیم. رفتار خود را در آینه‌ی این تناقض (تضاد) به نظاره بنشینیم.

 

11 thoughts on “به دقت نگاه کنید

  1. بین مارک بستنی و معنی اون کلمه و این تضاد و ظاهر(و صد البته باطن) قزمیت و مغشوش و در هم ریخته(به قول شما) چه ارتباط معنادار و جالبی وجود داره…نه؟

  2. سلام . چقدر مطلب دقیق و درستی بود
    در این جامعه است که حتی مفاهیم بزرگی چون بهترین ، اولین و …معنای خود را به کل از دست می دهند

  3. گاه یک تصویر ( اونم بستنی میهن ) در کنار متنی کوتاه چقدر می تونه تکان دهنده و گویای حقیقتی دردناک باشه …

  4. سلام …
    نمیدونم آیا برداشت من از این نوشته درست بوده یا نه !
    آیا این نوشته در پی سخنان شخص خاصی نشات میگیره ؟
    ————-
    پاسخ:سلام. نه. این نوشته از این عکس نشات گرفته. بقیه‌ش مثال‌هایی فرضی برای توضیح این عکسه.

  5. این هم یک نوعش است. جنبه دیگری از همین تبلیغات را مثلا در آگهی های یک اپراتور تلفن همراه یا اخیرا یک بانک می بینید که آنچه واقعا اهمیت ندارد احترام و ارزشی ست که به مخاطب خودشان باید بگذارند.
    واقعا کدامیک از ما اگر این بستنی کذایی را می خریدیم حاضر میشدیم به شماره تلفنی که روی بسته اش درج شده زنگ بزنیم و حداقلَ، اعتراض خود را به گونه ای به جا آوریم؟

Comments are closed.