هفت شهر عشق

 

خانه‌ی رها این‌ها توی خیابان فرشته است. ماشینم پت‌پت‌کنان ما را می‌کشاند دم در خانه‌شان. چوبی و پهن. سبز. دیوارهایی در حصار درخت و پرنده و پیچک. می‌آید به استقبال‌مان. شلوار تنگ و پاچه کوتاه، بگی مگی نمی‌دانم، از همین مدل‌ها، با تی‌شرتی چسبان و کوتاه و نافی با یک بند مروراید الصاقی. اسب خجول دست می‌دهد و می‌رویم تو.

با نوشته کشتن (رمان) / محمد علی سجادی / انتشارات ققنوس


برتولوچی: به مدرسه‌ی تکنیکی سینما اعتقادی ندارم، سه روز سر صحنه نیاز است تا بفهمید که چی به چی است. من به آموزشگاه فیلم نرفتم. تنها راه واقعی شناخت سینما دیدن فیلم‌های زیاد است، تا آن‌جا که امکان دارد.

همزاد دوربین ( گفت‌وگوهایی با برتولوچی) / نشر چشمه


یکی از چیزهای مهمی‌که باید درباره‌ی فیلم‌سازی یا هر فعالیت هنری دیگر به خاطر داشت این است که کار هنری غالباً حلال مشکلات است. کار هنری ضرورتا ایدئولوژی‌محور نیست، یا نباید باشد. شما با مشکلات خاصی مواجه می‌شوید و تلاش می‌کنید تا برای آن راه حلی مناسب طراحی کنید.

شریدر به روایت شریدر (گفت وگو با پل شریدر و چند نوشته از او) / انتشارات ققنوس

 

یک آگهی تبلیغاتی (کنسرو) پیش روی ما است که چند میوه‌ی پراکنده را در اطراف یک نردبان نشان می‌دهد. زیرنویس عکس {انگار از باغ‌تان چیده‌اید} از مطرح شدن مدلولی محتمل (امساک، کمبود محصول) جلوگیری کرده و خوانش را به سمت‌وسویی دلنشین‌تر می‌برد. در این‌جا زیرنویس هم‌چون یک تابوشکن عمل کرده…

پیام عکس / رولان بارت / نشر مرکز


آلن روب گری‌یه: نویسندگان لزوما متفکر سیاسی نیستند و طبیعی است که غالبا در این زمینه به بیان اندیشه‌های نارسا و مبهم اکتفا کنند. اما چرا این همه خوش دارند که این اندیشه‌ها را در هر فرصتی و به هر مناسبتی در ملاء عام بر زبان بیاورند؟ … به نظر من آن‌ها از این‌که نویسنده‌اند شرم دارند و در وحشتی مدام به سر می‌برند که مبادا دیگران این را بر آن‌ها عیب بگیرند و از آن‌ها بپرسند که چرا می‌نویسند و وجودشان به چه درد می‌خورد و چه وظیفه‌ای در اجتماع انجام می‌دهند.

وظیفه‌ی ادبیات (مجموعه مقالاتی درباره‌ی ادبیات و …) / انتشارات نیلوفر

 

در کافکا و پروست چیز مشترکی وجود دارد و کسی نمی‌داند که سراغ چنین چیزی را دیگر کجا می‌توان گرفت.  مساله، طرز استفاده‌ی آن‌ها از «من» است.  وقتی پروست در «جست‌‌وجوی زمان از دست رفته» و کافکا در دفتر خاطراتش می‌گوید «من»… اتاق‌های این من رنگ و بوی شخصی ندارد؛ هر خواننده‌ای می‌تواند امروز آن‌جا اقامت و فردا آن‌جا را ترک کند.

کافکا به روایت بنیامین (والتر بنیامین) / نشر ماهی


این کتاب هشت داستان برجسته‌ی گوتیک از ادگار آلن پو، دینو بوزاتی، یاکوب واسرمن، جک لندن و… را در خود جای داده. همراه با مقدمه‌ای موشکافانه درباره‌ی ادبیات گوتیک و ریشه‌های آن. این آغاز داستان «قلب افشاگر» از ادگار آلن پو است: «بله، همین طور است! عصبی بودم و هنوز هم هستم، آن هم به شکلی بی‌ حد و حصر، اما آیا این دلیل می‌شود که بگویید دیوانه‌ام؟… به داستانم گوش کنید و خودتان ملاحظه بفرمایید که چه عاقلانه و آرام می‌توانم برای‌تان حکایت کنم.»

در قلمرو وحشت (مجموعه داستان کوتاه) / انتشارات ققنوس

One thought on “هفت شهر عشق

Comments are closed.