آپرکات، صاف زیر چانه

کم ممیزی و ارشاد و هدایت و معناگرایی و از این چیزها در سینمای ایران داشتیم، حالا در فلان برنامه‌ی تلویزیونی، بنده‌ی خدا امیر ثقفی را گوشه‌ی رینگ گذاشته‌اند که «حق» نداری فیلم تلخ بسازی و تماشاگر را عذاب بدهی و از این حرف‌های شگفت‌آور! اما خدا را شکر جناب ثقفی بوکسور بود و گوشه‌ی رینگ گیر نکرد. حرف حساب هم کم نزد؛ مخصوصا آن حکایتی که درباره‌ی پادشاه و فرزندانش گفت، جای جواب نداشت. از کدام امید و زیبایی بگویم برادر؟

روزگار بدی است. خیلی بد.