حسین؛ خون خدا

همسایه‌ای داریم کُرد و سنی‌مذهب، که این شب‌ها هر شب از ساعت دوازده شب صدای ترانه‌های شاد کردی‌اش را به عرش می‌رساند و اهل خانه دسته‌جمعی و هلهله‌کنان می‌رقصند. حتی اگر به تقویم نگاه نکنم از سر و روی شهر می‌بارد که عزاداری حسین است. این تاکید بر پایکوبی برای مخالفت با موضوع عزای نوه‌ی پیامبر اسلام که خود همان سنی‌ها مدعی‌اند بیش‌تر به او احترام می‌گذارند، ذهنم را سرشار از پرسش می‌کند. و من پاسخی برای این پرسش‌های سمج ندارم. عزاداری آن هم به این شکل ریاکارانه که خودش موضوعی است قابل‌بحث و من نسبتی با مویه و ناله‌های دروغین در عین خشونت‌ورزی و صدور نفرت ندارم چون روایت عاشورا را یکی از دل‌انگیزترین قصه‌های تاریخ می‌دانم که از خلال آن مفاهیم فراموش‌شده‌ای چون مرد و مردانگی، عزت و غرور، و ایثار و قربانی در راه باور به دست می‌آید. حسین بزرگ‌ترین تجلی دوباره‌ی ایمان ناب ابراهیم است. و رنج و مصیبتش نه چون رنج ایوب بی‌معنا، که همچون رنج مسیح سپر بلای معنای بی‌پناه خدا و ایمان است.

اما با این همه، ذهنم درگیر مفهوم احترام به حقوق اکثریت است. کدام اکثریت و کدام اقلیت؟ اصلا اکثریت چه حقی دارند؟ و معنای اکثریت چیست؟ این‌ها و پرسش‌هایی از این دست آزارم می‌دهند؟ چه شده که باورمندان به سنت پیامبر، در تراژدی هولناک مرگ خانواده‌اش دست‌افشانی و پایکوبی می‌کنند؟ اصلا نمی‌خواهم بدانم.

خیلی چیزها از فرط تکرار و مهم‌تر از آن به دلیل دستاویز شدن برای برخی سودجویان حقیر، تأثیر خود را از دست داده‌اند. اما برای من هم‌چنان تمثیل «حسین؛ خون خدا» هول‌انگیز و گیراست. هم‌چنان که تمثیل «مسیح؛ پسر خدا». و فصل مشترک‌ این مردان، تنهایی است. وقتی خدا فقط ناظر خاموش دشت‌های بیکران مصایب است.

4 thoughts on “حسین؛ خون خدا

  1. دوست عزیز! سنی های تمام دنیا دهه اول محرم تا قبل از تاسوعا عاشورا را جشن میگیرند و این جزو رسمشان هست. من بعید میدونم برای مخالفت با عزاداری! این کار را بکنند. متاسفانه این خوی عزاپسند شیعه که بعد از انقلاب توسط حکومت تشدید شد است که دوست دارد همیشه با عزاداری روزگار سپری بکند. سری به کشور امارات یا عربستان یا شبکه هایشان بزنید؛ می بینید که در دهه اول ماه محرم یکسره به رقص و پایکوبی و شادی مشغول هستند. چون محرم برایشان ماه محترمی ست.
    —————–
    پاسخ: آه بله پرسش من هم همین است. بحث خونخواهی نوه پیامبر است؛ خون فرزند علی و فاطمه است این. اعراب جشن می گیرند؟ خب که چی؟ پرسش همین است… صحبت از پشمک و باقلوا که نیست. بحث خونخواهی و انتقام است. و بوی این خون هنوز که هنوز است تازه است و تازه خواهد ماند تا روز موعودش سر برسد. روزی که دیگر دیپلماسی ریاکارانه رنگ و معنایی نخواهد داشت. روزی که آغشته به رنگ خون است. اگر اهل محله پدرت را اول عید نوروز به قتل برسانند و هر سال همان روز به بهانه طبیعی سال نو دست افشانی کنند باز هم تو مجاب نمی شوی که آن ها را تایید و تحسین کنی. مگر غیرتت را به خوک غوطه ور در مدفوع فروخته باشی. دست کم می توانی به فکر فرو روی. و از تاریخ بیاموزی. بله اعراب… بی خیال.اعراب؟… هه!

  2. عزیز! گویا متوجه نشدی. گفتم دهه اول یعنی تا قبل از عاشورا و تاسوعا. این دو روز توسط سنی ها و اعراب با عزا گرامی داشته میشه اما مثل “تازه مسلمان”های وطنی نیستند که کل ماه محرم رو به عزا بگذارنند.

Comments are closed.